جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - رسیدن مجنون در قافله لیلی به کعبه و در مناسک حج با وی عشق باختن
آن تیغ به دست در منا تیز
وین بانگ زده که خون من ریز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - رسیدن مجنون در قافله لیلی به کعبه و در مناسک حج با وی عشق باختن
ننشسته هنوز آتش تیز
زد دشنه عرابیم که برخیز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی
کف های توانگران درم ریز
دامان تهی کفان درم خیز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی
هر لحظه ز وصل فرقت آمیز
وز راحت های محنت انگیز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۰ - میهمان شدن مجنون شخصی را و هم آواز شدن با مرغی که از جفت خود جدا افتاده بود و ناله و فریاد می کرد
دندان کردی به خونشان تیز
ناچار کنند از تو پرهیز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - بیمار شدن شوهر لیلی و وفات یافتن وی با داغ محرومی از وصال لیلی
زین مکمن درد خیز برخیز
زین دشمن پر ستیز بگریز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۶ - رفتن مجنون به حوالی دیار لیلی و ملاقات و مقالات وی با سگی که در کوی وی دیده بود
کای شیر پلنگ گیر برخیز
با روبه خسته دل درآویز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۷ - پوست پوشیدن مجنون و به میان گوسفندان لیلی درآمدن و به حوالی خیمه گاه وی رفتن
با تشنه لبان چو چرخ مستیز
یک جرعه شیر بر لبم ریز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۷ - پوست پوشیدن مجنون و به میان گوسفندان لیلی درآمدن و به حوالی خیمه گاه وی رفتن
ناکرده نگاه در رخش تیز
دستش گیرد که زود برخیز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۸ - در ختم کتاب و خاتمه خطاب
بازار پریرخان ازو تیز
آه دل عاشقان سحر خیز
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۸ - در ختم کتاب و خاتمه خطاب
از گنج ضمیر نکته انگیز
بر گفته من کند گهر ریز
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳
ساقی قدحی بکام ما ریز
فرصت چو غنیمت است برخیز
بدمستی عاشقان جان باز
صدباره به از صلاح و پرهیز
در میکده آی و با حریفان
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱
ای چشم تو همچو فتنه خونریز
چون می نگه تو فتنهانگیز
فریاد که از تپیدن دل
در هر نفس آتشم شود تیز
از بیخودیام خوش آنکه باشی
[...]
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - تعریف بارندگی و گل و لای دامن کوه کشمیر
زین ره کامد کدورت انگیز
هر اشهبی از گل است شبدیز
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۳۲ - صفت شیشه گر
چون آبله شیشه ز آتش تیز
آید بیرون ز آب لبریز
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۲ - در مناجات باری تعالی عزّ اسمهُ
سیلی خور عشق شورش انگیز
خوبان به جراحتش، نمک ریز
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۸ - اندرز به شاه صفوی
ای خفته بمال چشم و برخیز
کایّام زند به باره، مهمیز
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
ای سالک ره چه خفتهای، خیز
گر مرد رهی به ره درآویز
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
کس آب ندیده آتش انگیز
آبی سوزان و آتشی تیز
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
حیف است که باده دُرد آمیز
خاصه اگر آن بود طرب خیز