گنجور

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۷ - صفت پینه دوز

 

دنبال رقیب می روم من

چون بر اثر درفش، سوزن

وحیدالزمان قزوینی
 

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۸ - صفت دبستان

 

چون رحل برای پله گشتن

شد قفل بهم دو پنجه ی من

وحیدالزمان قزوینی
 

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۴۹ - صفت عصّار

 

از روغن او به حجره ی تن

ما راست چراغ دیده روشن

وحیدالزمان قزوینی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

ما را چه که بجنگ روس و ژاپن

یا حمله بالن و دراگن

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

بی توشه علم و مایه فن

افتاده بگرد بام و برزن

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱

 

بی روی تو در سرا و گلشن

تنگ است دلم چو چشم سوزن

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱

 

گوئی رخت ای چراغ روشن

مغناطیس است و من چو آهن

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » مولودیه

 

گشتند پیمبران پدیدار

با یک ‌دل و یک ‌زبان و یک ‌تن

یک‌ جلوه و صد هزار دیدار

یک پرتو و صد هزار روزن

برداشت حجب ز روی دادار

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode