گنجور

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۱

 

بردند پیمبران و پاکان

از بی‌ادبان جفای بسیار

دل تنگ مکن که پتک و سندان

پیوسته درم زنند و دینار

قدر زر و سیم کم نگردد

[...]

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۴

 

زاهد که درم گرفت و دینار

زاهدتر از او یکی به دست آر

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۳

 

سرهنگ لطیف خوی دل دار

بهتر ز فقیه مردم آزار

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲

 

ساقی قدحی قلندری‌وار

در ده به معاشران هشیار

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۶

 

بر بنده مگیر خشم بسیار

جورش مکن و دلش میازار

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۶

 

ای بر دلم از فراق صدبار

ناگشته به وصل شاد یک بار

در بارگه وصال خویشم

از لطف نمی دهی دمی بار

شب تیره و بار و خر شده لنگ

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱ - باسم الملک الوهاب

 

ای تو به همین صفت سزاوار

نام تو گره گشای هر کار

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۰ - آغاز سلسله جنبانیدن مجنون و لیلی

 

فریاد شبان بمانده از کار

میش آبله پای و گرگ خون‌خوار

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۵