گنجور

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - رنج و گنج

 

بهر تو ای مستی غفلت فروش

خواب شعور آورد و مرگ هوش

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۷ - رنج و گنج

 

پنبه غفلت بدر آور زگوش

تا رسد از محلیانت سروش

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - حکایت

 

آمدش از عرش صدایی بگوش

کی ز شرف پایه عرشت بدوش

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - حکایت

 

کرده زمستی بلبش هرزه جوش

هرزه نگویم که نیم اهل هوش

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۹ - حکایت

 

هرزه دوشینه درآمد بجوش

لیک برآن هرزه فدا عقل و هوش

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - مقام سخن

 

داروی بیهوشی مستان هوش

سامعه گوهر غیبی فروش

عرفی
 

میرداماد » دیوان اشراق » مشرق‌الانوار » بخش ۱۱ - سبب نظم این دفتر

 

زین نمطم چون خرد آمد بهوش

گفت خرد خواجه دل را به گوش

میرداماد
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مدح محمد امین

 

نکهت این غنچه چو شد گل‌فروش

خون حسود آمد از انده به جوش

فصیحی هروی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - داستان حاتم طایی

 

کف به لب آورده ز مستی و جوش

بر صفت صوفی پشمینه پوش

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - در تعریف خر خریدن ساده لوح

 

شد لبم از حرف و حکایت خموش

رفت درازی ز زبان سوی گوش

سلیم تهرانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت حاتم و سخاوت او

 

پیرخردمندی از ارباب هوش

پیر مگو آمده بحری بجوش

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - حکایت حاتم و سخاوت او

 

این سخن آمد چو عرب را به گوش

نوحه کنان زد به سر و شد ز هوش

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - با دل پرخون و لب عذرخواه

 

گرچه که جویا بر ارباب هوش

گوهر نظم تو سزد زیب گوش

جویای تبریزی
 

قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳

 

پیر مغان جام میم داد دوش

از دو جهان بانگ برآمد که نوش

می‌روی و از عقبت می‌رود

جان و تن و دین‌ و دل و عقل و هوش

رفتی و برخاست فغانم ز دل

[...]

قاآنی
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

چشمه حیوان بر ارباب هوش

چیست لب مغ بچه باده نوش

افسر و دیهیم فریدون و جم

نیست مگر خم می، می فروش

می نچشی نشئه صهبای عشق

[...]

افسر کرمانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode