گنجور

قاآنی » مسمطات » شمارهٔ ۴ - وله ایضاً فی مدحه

 

کنیزکی چینی است به باغ در نسترن

سپید و نغز و لطیف چو خواهرش یاسمن

ستارگانند خرد بهم شده مقترن

و یا گسسته ز مهر سپهر عقد پرن

قاآنی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در توصیف بهار و منقبت حیدر کرار علیه سلام الله الملک الجبار

 

دادگرا تا مرا رست لبان از لبن

گیتی ازگفته ام ساخت پر از در دهن

مگر در اوصاف تو که ناید از من سخن

پیش تو مزجاه شد بضاعتم لیک من

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۱ - وله

 

ای پسری کز جمال خلعت نازت به تن

جان مرا تازه کن از آن شراب کهن

که خلعت شه رسید زری به وجه حسن

زآصفی طلعت است پر از فر ذوالمنن

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸

 

عادت ابروی تست فته در انداختن

آفت عالم شدن تیغ به قهر آختن

زلف ترا شیوه است دل به بر آویختن

روی ترا در خور است دیدن و جان باختن

یکتنه خال تُراست شکوت غارتگری

[...]

صفی علیشاه
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۹ - در مدح حضرت امام حسن عسکری(ع)

 

خواهر غمخوار او نوحه کن و سینه‌زن

به شهرها شد روان به رنج و درد و محن

اسیر هر نابکار شهیر هر انجمن

سلطان المادحین به یادگار ز من

صامت بروجردی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در منقبت و مدح حضرت خاتم النبیین و سید المرسلین صلی الله علیه و آله و سلم

 

هر که بساحل فکند غائله شک و ظن

یافت ز بحر یقین گوهر دریای من

دل که خدا جوی شد کرد سفر از وطن

جان شد سر تا بپای رست از اوصاف تن

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

قومو اضاق المجال یا ایها النائمون

هبوا طال الرقود یا معشرا الراقدین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

برنگ آزرم گل ببوی رشک گلاب

صاف چو یاقوت تر پاک چو در ثمین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

رامش جان بر زنید جان بخروش آورید

تا ببرید از نشاط دل ز کف رامتین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

طور دلم را بجان زلزله یم بیار

نور کف موسوی جلوه ده از آستین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

می چو یمانی عقیق لاله چو چینی نگار

عقیق چونان شهاب نگار چون حور عین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

در گذر از این و آن تا کی و تا چندهی

گوئی از کیقباد جوئی از آبتین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

باده اگر آوری بیاد شهزاده آر

چو شعر من روح بخش چو گفته من متین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

آنکه بعدلش نمود آب ز آتش فرار

چنانکه در روز جنگ گرگ ز شیر عرین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

بعزم چون پور زال بحزم چون زال پیر

ببخت چون کیقباد بتخت چون کی نشین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

الحق او را سریست در خور تاج شهی

اینش چتر و علم آنش تاج و نگین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

تیرویش چون شهاب سینه بدوزد بناف

سینه آن چون حریر ناوک این آتشین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

آری مهدی کند چاره دجال را

جان دهد آری بخاک عیسی گردون نشین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

گر نه خطا گفته ام تخت شهی جای تست

آری گاه مهان در خور شاه مهین

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » در مدح رکن الدوله والی خراسان

 

خلعت شاهی بپوش بعون و لطف اله

باش همی مستدام بتخت عزت مکین

صفای اصفهانی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode