×
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳
ماه فرو رفت و آفتاب برآمد
شاهد سرمست من ز خواب برآمد
نرگس مستانه چون ز خواب برانگیخت
ولوله از جان شیخ و شاب برآمد
پیش جمالش زرشک ماه فروشد
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱
وقت صبوح آنزمان که ماه بر آمد
شاه من از طرف بارگاه برآمد
کاکل عنبر شکن ز چهره بر افشاند
روز سپید از شب سیاه برآمد
از در خرگه برآمد آن مه و گفتم
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶
دامن خرگه برافکن ای بت کشمیر
سرو قباپوش و آفتاب جهانگیر
چهره ی خوب تو رشک لعبت نوشاد
نرگس مستت بلای جادوی کشمیر
نقش جمالت نگارخانه ی مانی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵
باده ی گلگون مرا و طلعت سلمی
شربت کوثر ترا و جنّت اعلی
صحبت شیرین طلب نه حشمت خسرو
مهر نگارین کزین نه ملکت کسری
دیو بود طالب نگین سلیمان
[...]