باده ی گلگون مرا و طلعت سلمی
شربت کوثر ترا و جنّت اعلی
صحبت شیرین طلب نه حشمت خسرو
مهر نگارین کزین نه ملکت کسری
دیو بود طالب نگین سلیمان
طفل بود در هوای صورت مانی
چند کنی دعوتم بتقوی و توبه
خیز که ما کرده ایم توبه ز تقوی
از سر مستی کشیده ایم چو مجنون
رشته ی جان در طناب خیمه ی لیلی
زلف کژش بین فتاده بر رخ زیبا
راست چو ثعبان نهاده در کف موسی
عقل تصور نمی کند که توان دید
صورت خوبش مگر بدیده معنی
موسی جان بر فراز طور محبت
دیده ز رویش فروغ نور تجلّی
بوی عبیرست یا نسیم بهاران
باغ بهشتست یا منازل سلمی
یاد بود چون تو در محاوره آئی
با لب لعلت حکایت دم عیسی
راه ندارد بکوی وصل تو خواجو
دست گدایان کجا رسد بتمنّی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش، سلمی، اشاره میکند و نوشیدن شراب و لذتهای دنیایی را با زیبایی و عشق او مقایسه میکند. او از آثار عشق و مستی سخن میگوید و بیان میکند که هر چه تلاش کند از تقوا و توبه سخن بگوید، در واقع خود را در دنیای عشق و جنون یافته است. شاعر همچنین به تصویر زیبایی از معشوقهاش اشاره میکند و به روشنی و نور عشق و محبت میپردازد. همهی این موارد به نشان دادن ناتوانی عقل در درک کامل زیبایی و معانی عمیق عشق میانجامد. در آخر، اشارهای به مقام و موقعیت شاعر و فاصلهاش از محبوبش وجود دارد.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب قرمز مرا شاداب میکند و چهرهی معصوم سلمی برای تو همچون نوشیدنی بهشتی است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از جذابیت و لذت گفتگو و دوستی صحبت میکند و تأکید میکند که این روابط انسانی به مراتب ارزشمندتر از ثروت و قدرتهای ظاهری مانند تاج و تخت کسری (پادشاهی ایران باستان) است. به عبارت دیگر، زیبایی ارتباطات صمیمی و دوستانه را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهد.
هوش مصنوعی: دیو به دنبال نگین سلیمان بود و کودک در آرزوی زیبایی مانی.
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی من را به پرهیزگاری و توبه دعوت کنی، در حالی که ما قبلاً از پرهیزگاری توبه کردهایم؟
هوش مصنوعی: در حالتی از شور و هیجان، به طور غیرعادی و عاشقانه، زندگی خود را به خاطر معشوقی مانند لیلی به خطر انداختهایم. انگار که تمام وجود ما به عشق او گره خورده است، مانند مجنونی که تمامی هستیاش را در پی لیلی میسوزاند.
هوش مصنوعی: زلف پیچخورده او به آرامی بر چهره زیبایش افتاده است، همچنان که مار در دستان موسی قرار گرفته بود.
هوش مصنوعی: عقل نمیتواند زیبایی چهرهی او را تنها با چشم فیزیکی ببیند و برای درک واقعی آن، نیاز دارد که به عمق معنای او نگاه کند.
هوش مصنوعی: موسی جان در بالای کوه طور، به خاطر عشقش، از چهرهاش نوری روشن و درخشان مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: عطر خوشی است یا نسیم لطیف بهاری، باغی بهشتی است یا منزلگاه آرامش و آسایش.
هوش مصنوعی: وقتی که یاد تو در گفتگوها مطرح میشود، لبهای زیبایت یادآور معجزهای مانند دم عیسی است.
هوش مصنوعی: راهی به سوی وصل تو وجود ندارد، و از کجا میتوانند گدایان به آرزوهای خود برسند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به سلامت به حِلّه آمد سَلْمیٰ
خُلد شد از خرّمی چو جنّت ماوی
آب گرفت از لبش حلاوت کوثر
خاک گرفت از رخش طراوت طوبی
باد چو بر زلف او وزید جهان را
[...]
الی سامع الاصوات مع بعد المسری
شکوت الّذی القاه من الم الذکری
فیا لیت شعری و الامانی کثیرة
أ یشعر بی من بت ارعی له الشعری
یار از غم من خبر ندارد گویی
[...]
رطل گران کن که روی در طرب آورد
شاه قزل ارسلان سپهر معالی
چون نبود خویش را دیانت و تقوی
قطع رحم بهتر از مودت قربی
گفت به من محتسب که توبه کن از می
پیر شدی توبه بعد از این نکنی کی
گفتمش آری من و تو هر دو به یک بار
توبه کنیم ار موافقت کنی از می
باک نباشد ز عهده هم به در آییم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.