یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۷۰ - به آقا باقر شیرازی ساکن فین کاشان نگاشته
پرده چه باشد میان عاشق و معشوق
سد سکندر نه ثابت است و نه حایل
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۷۱ - به میرزا حسن کاشی نگاشته
تو مرده کوثری و من زنده می
مشکل که بیک جو رود آب من و تو
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۱ - به یکی از دوستان نگاشته
تا تو اشارت کنی که در قدمم ریز
جان گرامی نهاده بر کف دستیم
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۲ - به یکی از یاران دیرین نگاشته
سرها تا پا زبان شود گوش آید
زافسانه کیهان کر و خاموش آید
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۴ - به دوستی ناجوانمرد نگاشته
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
باز یکی روزگار چون شکر آید
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۴ - به آقا سید حسین امام نگاشته
مرد تماشای باغ حسن تو سعدی است
دست فرو ماندگان برند به یغما
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۱ - از قول علی اکبر خان دامغانی به دختر شاهزاده نامزدش نگاشته
گشت مرا دل به نامه ای ز تو خشنود
از غم من کاست تا به درد که افزود
نامه نه بر جی پر از دراری رخشان
نامه نه درجی پر لآلی منقود
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۱ - از قول علی اکبر خان دامغانی به دختر شاهزاده نامزدش نگاشته
ما در خلوت به روی غیر ببستیم
از همه باز آمدیم و با تو نشستیم
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۶ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته
گشت کلاهم ز راه فخر فلک سای
گشت جبینم برای سجده زمین سود
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۲ - از قول سیف الله میرزا به میرزا مهدی وزیر اسدالله میرزا نگاشته
نام تو می رفت و عارفان بشنیدند
هر دو به رقص آمدند سامع و قایل
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۶ - به نواب نیرالدوله نگاشته
هر شب و روزی که بی تو می رود از عمر
هر نفسی میرود هزار غرامت
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
جز دل رادش که دید یا که تواند
سیم به دریا و زرفشاند به کشتی
یار اگر از دوست دست شسته زدستان
کاسته از کاستی و خامی و زشتی
وای اگر از یار دل نواز نواسنج
[...]