گنجور

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۵ - الاسم الاعظم

 

دگر بشنو بیان اسم اعظم

که آن الله می‌باشد مسلم

از آن حیثی که الله اسم ذاتست

در او مجموع اسماء صفات است

پس الله جامع مجموع اسماست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶ - الاصطلام

 

یکی از اصطلاحات اصطلام است

که آنرا گر وله گوئی بنام است

وله بر هیمنه معنا قریب است

کزان پس هیمنه بر دل نصیب است

هیمان گر بدل گردید غالب

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷ - الاعراف

 

یکی از معنی اعراف بشنو

مقام و رتبه اشراف بشنو

خود آنرا مطلع ار خوانی تمام است

شهود حق مطلق را مقام است

شهود وجه حق در کل اشیاء

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸ - الاعیان الثابته

 

شنو ز اعیان ثابت اصطلاحی

ز صوفی گر که خود ز اهل صلاحی

خود اعیان عالم علم الهی است

که عین ممکنات آنجا کماهی است

بود مظبوط در بحر الحقایق

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹ - الافق المبین والافق الاعلی

 

افق باشد مبین اندر بدایت

مقام قلب را اما نهایت

یکی زاعلی افق بشنو تو مشروح

بود آن منتهای رتبه روح

الوهیت در اینجا جلوه گر شد

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۰ - الافراد و الامینان

 

اگر افراد را جوئی رجالند

که دور از قطب و جویای وصالند

امینانند ارباب ملامت

که ظاهر نیست از ایشان علامت

اثر اندر ظواهر می‌نماید

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۱ - الامامان

 

امامان قطب را همچون دو دستند

که در جنبین او پیوسته هستند

یکی کان بریمین است او بملکوت

بود ناظر دگر پر ملک ناسوت

خود این کوناظر ملک است اعلاست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۲ - ام الکتاب

 

گرت اندیشه‌ام الکتاب است

نخستین عقل اندر هر خطاب است

در او ثبت است احوال خلایق

ز اول تا به آخر با دقایق

ز ایجاد و قبول و فعل و آثار

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۳ - الآن الدائم

 

ز آن دایم اگر با افتتاحی

ز من کن گوش نیکو اصطلاحی

بود آن امتداد پادشاهی

ظهور حضرت باری کماهی

در آن مدت ازل عین ابددان

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۴ - الانانیت

 

انانیت بود آن شی‌ء که هر شیی

اضافت می‌تواند یافت بروی

چنانکه می‌دهی برخویش نسبت

هر آن چیزی که آید پیش فکرت

تن و جان ملک و مال و خانه و زن

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۵ - الانیت

 

زانیت بگویم و ز جهاتش

بود نسبت بواجب عین ذاتش

که صرف ذات‌اللهیت است او

وجود محض بی‌ماهیت است او

ولی در ذات ممکن بر خلافست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۶ - الانزعاج

 

دگر از اصطلاحات انزعاج است

که نزد سالکان حق رواج است

تحرک قلب را سوی خداوند

ز تأثیر سماع و صحبت و پند

دلی کو را بحق رفتار باشد

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۷ - انصداع الجمع

 

اگر داری تو قلب و سمع بشنو

بیان انصداع الجمع بشنو

ظهور کثرت اندر وحدتست آن

پس از جمع اعتبار فرقتست آن

بمعنی فرق بعد از جمع اینست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۸ - الاوتاد

 

زا و تاد ار بپرسی چار مردند

که هر یک در مقام خویش فردند

جهانرا در مقام حفظ و سکنند

جهات سته را این چار رکنند

محل نظره خلاق کونند

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۹ - باب الباء

 

اشارت باءببد و ممکناتست

که موج ثانی از دریای ذاتست

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰ - باب الابواب

 

نکو دریاب شرح باب الابواب

که آن توبه است نزد اهل آداب

شود در خانه داخل هر کس از در

ز توبه یافت سالک راه و رهبر

ز سر توبه هر کس گشت آگاه

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۱ - البارقه

 

شود ظاهر بسالک در اوایل

یکی نوری و گردد زود آفل

مرا آنرا بارقه خوانند سلاک

که بر دل همچو برق آید ز افلاک

ز افلاکم غرض گردون روحست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۲ - الباطل

 

ز باطل گر بپرسی جز عدم نیست

عدم را هیچ وصفی در قلم نیست

همه حق است و حق عین وجود است

جز او نبود که در غیب و شهود است

عدم باشد جز او یعنی که باطل

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۳ - البدلاء

 

ز بدلا یعنی ابدال مکرم

رجاع سبعه در اطراف عالم

شنو رمزی از ایشان چونسفر کرد

یکی آید بجای او دگر مرد

جسد را ور نهد برجای شاید

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۴ - البدنه

 

بود بدنه از آن نفسی کنایت

که کرد از سیر منزلها حکایت

کند قطع منازل هم مراحل

هم اثقال معانی راست حامل

صفی علیشاه
 
 
۱
۲
۳
۴
۲۷
sunny dark_mode