گنجور

 
 
 
ناصرخسرو

در درج سخن بگشای بر پند

غزل را در به دست زهد در بند

به آب پند باید شست دل را

چو سالت بر گذشت از شست و ز اند

چو بردل مرد را از دیو گمره

[...]

انوری

یکی و پنج و سی وز بیست نیمی

وگر قدرت بود فرسنگکی چند

چو زین بگذشت و ما و مطرب و می

گناه از بنده و عفو از خداوند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه