عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
بت لاغر میان فربه سرین بود
برخ چون گل بلب چون انگبین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۶۱ - رسیدن نامۀ گل بخسرو
چوهر خط دادخواه از شهر چین بود
ازان پیراهنِ او کاغذین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۶۳ - آگاهی یافتن شاپور از آمدن فرّخ و گلرخ و گرفتاری گل و گریختن فرّخ
هزاران چین ز زلفش در جبین بود
ز چین میآمد آن ساعت چنین بود
عطار » خسرونامه » بخش ۶۷ - باز رفتن بسر قصّه
ز پیر پر سخن پاسخ چنین بود
که ماهی شاه با گل همنشین بود
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را
حقیقت صورت عشقم چنین بود
یقین منصور در ما پیش بین بود
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۵ - سخن گفتن منصور با شیخ کبیر قدس سره
مرا این آفرینش بهر این بود
مرا این سر یقین عین الیقین بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید
چو منصوراز حقیقت راست بین بود
حقیقت جان او عین الیقین بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید
همی دید و گمانش در یقین بود
که در عشق ازل او راه بین بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۲ - در صفت جان و اثبات توحید کل فرماید
همه دیدار بود و حق یقین بود
که آدم اولین و آخرین بود
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
که هستی امّت احمد یقین بود
توئی بیرون ز راه کفرو دین بود
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
شب معراج او اندر زمین بود
یقین او عیان عین الیقین بود
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید
دل عطّار مقصودش همین بود
که احمد در درونش پیش بین بود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۳ - صفت شب سیاه هجران، که خضرخان را در کوشک جهان نمای جهان غم نمود، و دولرانی در قصر لعل غرق خوناب بود، و افروخته شدن شمع مراد آن دو محترق هم از آتش دل ایشان، و روشنائی در کار ایشان پدید گشتن
در آن شب کان صنم را حالت این بود
خضرخان نیز همچون او غمین بود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۶ - راز نامه عتاب آمیز ظل الله سوی شمس الحق خضر خان
یکی آن کو به حضرت نازنین بود
چراغ چشم شاه دوربین بود
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲۰ - و ۴۱ مفقود است)
مناجاتش در آن سروقت این بود
چو صادق بود در دعوی چنین بود
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۴ - در صفت وصال
سعادت یار و بختم همنشین بود
زمان در حکم و اقبالم قرین بود
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۶ - در زوال وصال و شب فراق
من اندر عیش و بختم در کمین بود
چه شاید کرد چون طالع چنین بود
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۵ - نهال جمال یوسفی را از بهارستان غیب به باغستان شهادت آوردن و به آب دیده یعقوب و هوای دل زلیخا پروردن
در آن ایام هر کس اهل دین بود
بر او حکم شریعت اینچنین بود