نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
اگر بودیش صد دیوار در پیش
ندیدی تا نکردی روی او ریش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
ز هر نقشی که او را آمدی پیش
به نیک اختر زدی فال دل خویش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد
بگفتا گر کند چشم تو را ریش؟
بگفت این چشم دیگر دارمش پیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
به دانگی گرچه هستم با تو درویش
توانگروار جان را میکشم پیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
ندانم خصم را غالبتر از خویش
که در مغلوب و غالب نام من بیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر
اگر صد گوسفند آید فراپیش
بَرَد گرگ از گله، قربانِ درویش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
نخستین صف توانگر داشت در پیش
دویم صف بود حاجتگار و درویش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۴ - صفت داد و دهِش خسرو
چو در بیمار دیدی چشم درویش
گرفتی بر سلامت شکر در پیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
و گر نتوان که پنهان داری از خویش
مده خاطر بدان یعنی میندیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
اگر صد وجه نیک آید فراپیش
چو وجهی بَد بُوَد زآن بَد بیندیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی
سر افکنده فلک دریاصفت پیش
ز دامن دُر فشانده بر سر خویش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۹ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
رها کن نام شیرین از لب خویش
که شیرینی دهانت را کند ریش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۲ - پاسخ خسرو شیرین را
تو در آیینه دیدی صورت خویش
به چشم من دُری، صد بار از آن بیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۲ - پاسخ خسرو شیرین را
مبادا چشم کس بر خوبی خویش
که زخم چشم، خوبی را کند ریش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو
تو را گر ناگواری بود از این بیش
ز شکر ساختی گلشکر خویش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
نخواهی کاریم در خانهٔ خویش
مبارک باد گیرم راه در پیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۶ - پاسخ خسرو شیرین را
چو کوری کاو نبیند کوری خویش
به صد گونه کشد عیبِ کسان پیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۸ - بازگشتن خسرو از قصر شیرین
سر از پس مانده میشد با دل ریش
رهی بیخویشتن بگرفته در پیش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
گرفتش دست و یکسو برد از آن پیش
حکایت کرد با او قصه خویش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
نگار خرگهی با مطرب خویش
غم دل گفت کاین برگو میندیش