گنجور

عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه

 

ز بویایی ناقص نیز کم گوی

که از یک میل موشی بشنود بوی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقاله الخامسه

 

همه ذرات عالم را درین کوی

نه بیند یک نفس جز در روش روی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

که تا آن طفل با دریا کند خوی

مگر داند شد از دریا گهر جوی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

جنب را بر تن ار خشکست یک موی

هنوزش نانمازی دان به صد روی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

قدم تا کی زنم در ره به هر سوی

چو از خود می‌نیابم یک سر موی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

یکی دیوانه‌ای اِستاد در کوی

جهانی خلق می‌رفتند هر سوی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

ز تو تا هست باقی یک سر موی

یقین می‌دان که نبود ایمنی روی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

چرا در بت پرستی ای هو جوی

بسان کافران آوردهٔ روی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل

 

چو در چاه اوفتاد آن گرگ بدخوی

رهایی یافت روباه سخن‌گوی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

برو ای مور خود را خانهٔ جوی

سخن در خورد خود از دانهٔ گوی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

اگر در تن زدن جانت کند خوی

شود هر ذره‌ای با تو سخن‌گوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

زبان بگشاد گلبرگ سمن بوی

که گر از صد زبان گردم سخن گوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

مپرس ای دایه تا من زان پری روی

چگونه چون پری پویم بهر سوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

منم گلبوی و آن دلبر سمن بوی

بزرگی کن میان ما سخن گوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

اگر رازیت باشد فرصتی جوی

دهان برگوش من نه راز برگوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ

 

ز بستان سخن در فکر گلروی

چو سوسن ده زبان شو حال گل گوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

چو دوزم جامهیی در عشق دلجوی

سرشک اندازد از دل بخیه برروی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

همه شب آن ز دل افتاده در کوی

چو پرگاری بسر میگشت هر سوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو جوزا آن دو مهوش روی در روی

ببوسه دیده هر یک موی بر موی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

جوابش داد هرمز کای سمنبوی

چه برخیزد ازین خفتن سخن گوی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۷
sunny dark_mode