عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
ز بویایی ناقص نیز کم گوی
که از یک میل موشی بشنود بوی
عطار » اسرارنامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقاله الخامسه
همه ذرات عالم را درین کوی
نه بیند یک نفس جز در روش روی
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
که تا آن طفل با دریا کند خوی
مگر داند شد از دریا گهر جوی
عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
جنب را بر تن ار خشکست یک موی
هنوزش نانمازی دان به صد روی
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل
قدم تا کی زنم در ره به هر سوی
چو از خود مینیابم یک سر موی
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
یکی دیوانهای اِستاد در کوی
جهانی خلق میرفتند هر سوی
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل
ز تو تا هست باقی یک سر موی
یقین میدان که نبود ایمنی روی
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
چرا در بت پرستی ای هو جوی
بسان کافران آوردهٔ روی
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل
چو در چاه اوفتاد آن گرگ بدخوی
رهایی یافت روباه سخنگوی
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
برو ای مور خود را خانهٔ جوی
سخن در خورد خود از دانهٔ گوی
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
اگر در تن زدن جانت کند خوی
شود هر ذرهای با تو سخنگوی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
زبان بگشاد گلبرگ سمن بوی
که گر از صد زبان گردم سخن گوی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
مپرس ای دایه تا من زان پری روی
چگونه چون پری پویم بهر سوی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
منم گلبوی و آن دلبر سمن بوی
بزرگی کن میان ما سخن گوی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
اگر رازیت باشد فرصتی جوی
دهان برگوش من نه راز برگوی
عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ
ز بستان سخن در فکر گلروی
چو سوسن ده زبان شو حال گل گوی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را
چو دوزم جامهیی در عشق دلجوی
سرشک اندازد از دل بخیه برروی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
همه شب آن ز دل افتاده در کوی
چو پرگاری بسر میگشت هر سوی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
چو جوزا آن دو مهوش روی در روی
ببوسه دیده هر یک موی بر موی
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
جوابش داد هرمز کای سمنبوی
چه برخیزد ازین خفتن سخن گوی