گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۷) حکایت آن پیر که دختر جوان خواست

 

اگر داری گل اندر سر چه شوئی

سرت در گل نخواهد ریخت گوئی؟

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۰) حکایت سفیان ثوری رحمه الله

 

چراغ مُرده را چندانکه جوئی

نیابی هیچ جائی، چند پوئی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۵) حکایت در ذمّ دنیا

 

ذخیره نهد او از هیچ روئی

نیندیشد ز فردا نیز موئی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چو یوسف بود گوئی در نکوئی

خود ازگوی زنخدانش چه گوئی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

یکی سقّاش بودی سرخ روئی

که هر وقت آبش آوردی سبوئی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

ازین خونم که دریائیست گوئی

درآموزم شفق را سرخ روئی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۴) حکایت آن طفل که با مادر ببازار آمد و گم شد

 

ولی تو تو نهٔ تو عکس اوئی

ازان تو هم جمیل و هم نکوئی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۶) حکایت احمد غزالی

 

بدو گفتند آخر می چه گوئی

گرفته در بر او را می چه جوئی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۲) حکایت رندی که از دکانی چیزی می‬‌خواست

 

ز سر تا پای من چندان که جوئی

جراحت پُر بوَد چندان که گوئی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک

 

گر از طاعت ندارم هیچ روئی

سپیدم هست در اسلام موئی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

نبینم در جهان مقدار مویی

که آن را نیست با روی تو روئی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

اگر از تو کسی پرسد چه گوئی

که چیزی گم نکردن می چه جوئی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

زهی حجت که اندر هیچ رویی

بننشیند کسی را بر تومویی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم

 

پناه از حق طلب از پر چه جویی

سخن در سر رود از پر چه گویی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

چه می‌گویم کسی کز ماه رویی

شود از ناتوانی همچو مویی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

تو هم گر هر دو عالم ترک گویی

چنان کان مرد از مردان اویی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

وگر چیزی ورای این دو جویی

شبت خوش باد بیهوده چه گویی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

اگر صد قرن می‌گردی چو گویی

نمی‌دانم که خواهی یافت بویی

عطار
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۲۰
sunny dark_mode