عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
نهی دم زین مزن در صورت خویش
حقیقت فاش بشنو مرد درویش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
مرا وصلست از دیدار رویش
از آن افتادهام در گفتگویش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
تو دیدارِ وِئی اکنون بجویش
بهر چیزی که میخواهی بگویش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
خبردارم من از دیدارِ رویش
فتاده این چنین در گفتگویش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۷ - نعت کامل جمالی که سر ناخنی از حسنش یک بدر را دو هلال گردانید، صلی الله علیه و آله و سلم
محمد کایت نورست رویش
سواد روشن و اللیل، مویش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - عقد بستن دختران با پسران به فرمان خسرو
کنونم ده زکات خوبی خویش
که فردا من غنی گردم تو درویش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۱ - خبر یافتن شیرین از عقد کردن خسرو شکر را و به صحرا رفتن و ملاقاتش با فرهاد
شتابان شد به صد رغبت به سویش
وزان پس کرد لختی جستجویش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۱ - خبر یافتن شیرین از عقد کردن خسرو شکر را و به صحرا رفتن و ملاقاتش با فرهاد
کرم نگذاشتش کز خوبی خویش
زکاتی را را بگرداند ز درویش
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه
بیاو افتقار من برویش
بیان کن بعد از آن بگذر بکویش
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را
گهی پیچیدن اندر تاب مویش
گهی دادن نشان از نقش رویش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۶ - در صفت و نسب زلیخا که مغرب از طلوع آفتاب جمالش مشرق گشته بود بلکه به هزار درجه از آن گذشته
ز سر تا پا فرود آیم چو مویش
شوم روشن ضمیر از عکس رویش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۳ - فرستادن پدر زلیخا قاصدی به سوی عزیز مصر و عرض کردن زلیخا بر وی و قبول کردن وی آن را
جز آیینه کسی کم دیده رویش
بجز شانه کسی نبسوده مویش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۵ - فرستادن زلیخا دایه را به نزدیک یوسف علیه السلام و مطالبه مقصود کردن و ابا نمودن وی از آن
قدم از تارک من کن به سویش
زبان من شو و از من بگویش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۷ - انگیز کردن زنان مصر زلیخا را بر فرستادن یوسف علیه السلام به زندان و فرمان بردن زلیخا ایشان را
که هر کس در جهان نیکوست رویش
بسی بهتر ز روی اوست خویش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۳ - زاری کردن شیرین در عشق خسرو
جز از اشکی که می آمد به رویش
کسی آبی نکردی در گلویش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۹ - رفتن شاپور پیش شیرین و عتاب کردن شیرین به او
سلامم چون رسانیدی به سویش
رسان دیگر دعا وز من بگویش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۷ - نامه نوشتن شیرین به خسرو به تعزیت مریم
که در این کشته زار ارشاه و درویش
نشیند هر کسی بر کشته خویش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۹ - طلب کردن خسرو شاپور را و تنها ماندن شیرین و زاری نمودن روز و شب
ز بی مهری سحر تاریک رویش
نفس گشته گرهها در گلویش