عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم
ز بود آفرینش اوست مقصود
ز لا در عین اِلّا اوست موجود
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۹) حکایت شیخ ابوالقاسم همدانی
بدو گفتند پس هدیه بنه زود
نهاد القصّه هدیه رفت چون دود
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱) حکایت عیسی علیه السلام با آن مرد که اسم اعظم خواست
هم آنجا کاستخوان شیر نر بود
شد آن گَو ز استخوان مرد پُر زود
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۶) حکایت مؤذّن و سؤال مرد از دیوانه
در آن شهر از بزرگی گنبدی بود
که سر در گنبد گردنده میسود
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۸) حکایت سلطان محمود با ایاز
اثر کرد این سخن در جان محمود
فرو افکند سر میسوخت چون عود
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۴) حکایت سلطان محمود با ایاز
ایاز سیمبر را گفت محمود
ترا زین پای بوسیدن چه مقصود
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۶) حکایت سلطان محمود و ایاز در حالت وفات
که ای همدم بحق عهد معبود
که چون تابوت گردد مهد محمود
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۲) حکایت بهلول و گورستان
چو انجام همه بگذاشتن بود
کجا دیدند ازان پنداشتن سود
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۳) حکایت سلطان محمود و عرض سپاه
روان شد مرد تا نزدیکِ محمود
شهش گفتا ندیدی روی مقصود
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۴) حکایت شوریده دل بر سر گور
درو معدوم شو ای گشته موجود
تو واو در نمیگنجد چه مقصود
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » (۸) حکایت ایاز با سلطان
ایاز سیمبر در خواب خوش بود
دلش چون دیده یک ساعت بیاسود
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۶) حکایت کشته شدن پسر مرزبان حکیم
جوابی داد او را مرزبان زود
که الحق نیست خون ریزی چنان سود
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۵) حکایت زنبور با مور
مگر از گوشت آنجا شهلهٔ بود
در آن زنبور در زد نیش را زود
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۷) حکایت آن مرد که پیش فضل ربیع آمد
اگر آن پیشگه میبایدت زود
درین ره خاکِ ره میبایدت بود
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۸) حکایت پیر عاشق با جوان گازر
بسوی مصر بردش آن جوان زود
یکی نخّاس خانه در میان بود
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد
زمانی سر به پیش افکند محمود
گهی نالید و گه میسوخت چون عود
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۱) حکایت سلطان محمود در شکار کردن
فرس میراند شه تا پیش آن زود
نشسته دید زالی پیشِ آن دود
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۶) حکایت ایّوب پیغامبر
ز چندان رنج آهی بود مقصود
چو کرد آهی نجاتش داد معبود
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک
کنیزی داشت عبدالله مسعود
که صد گونه هنر بودیش موجود