گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه

 

وگر کژ رست بالای صنوبر

بکن بیخش که باشد آفت سر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه

 

نباشد اعظمی از عرش داور

بجز دل زین عظم الله اکبر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب

 

ز باریکی بود چون موی لاغر

ولی از کوه در زفتی گران تر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب

 

مکانشان لامکان را سایه پرور

زمینشان اسمان را سایه بر سر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب

 

اسیر بند مشتاقان این در

ببند امر دارد چتر قیصر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب

 

نپوشد غیر صوفی دلق در بر

مجرد باش تا باشی قلندر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۴ - سؤال نهم

 

چو شد سر ولایت بی تکرر

ازین اعداد ماندم در تحیر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۵ - جواب

 

لطیفست و خبیر و روح پرور

دماغ اولیا زین می معطر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۵ - جواب

 

ز آدم تا بخاتم هر پیمبر

ولایت دارد از دادار داور

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۶ - توضیح

 

عجب تر آنکه میاید از این در

جواب هر یکی بر طرز دیگر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۷ - فی المناجات

 

چو نبود باز را تتماج در خور

زند مشتی چنان کم بشکند پر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۷ - فی المناجات

 

نه معدود و نه محدود و نه ابتر

که بی عدست و بی حدست و بی مر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب

 

ازین می مغز سالک گر شود تر

رود جائی که جبریل افکند پر

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب

 

بابنای معارف شد پیمبر

ولی تشریع حق را نیست در خور

صفای اصفهانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۴

 

به دستش گاه تیغ و گاه خامه

به پیشش گه کتاب و گاه دفتر

سنان در خدمتش با خامه همدوش

قلم در حضرتش با تیغ همسر

گزیده خاطرش از فضل صد فصل

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری

 

ز فر زاده موسی ابن جعفر

منم خلد و سنا باد است کوثر

چو روح القدس در خاکم زند پر

مشام از تربتم سازد معنبر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور

 

نهالی خرد بودم نازک و تر

که گشتم دور از پیوند مادر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰

 

بنازد افسر زرین از این سر

چنان کز افسر زرینه گوهر

ادیب الممالک
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » نوروزنامه

 

بود نقصان دخل و میوه کمتر

شود در سال دیگر غله را بر

طغرل احراری
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۲۰۴ - به روی عقل و دل بگشای هر در

 

به روی عقل و دل بگشای هر در

بگیر از پیر هر میخانه ساغر

«دران کوش از نیاز سینه پرور

که دامن پاک داریستین تر»

اقبال لاهوری
 
 
۱
۱۲۱
۱۲۲
۱۲۳
۱۲۴
۱۲۵
sunny dark_mode