گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

نه بس بود آنکه خوردی تا به امروز

کنون خوردی چنان ماه دل افروز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

حسود ویس بودی روز نوروز

که نه چون روی او بودی دل افروز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

اگر دیدی گناهی زو یکی روز

تو دانی کش گناهی نیست امروز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

چو سر برزد خور تابان دگر روز

فروزان روی او شد گیتی افروز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى

 

بدین سان بود حالش تا یکی روز

به ره بر، دید خورشید دل افروز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین

 

اگر باشد خزان را طبع نوروز

مرا امروز باشد طبع آن روز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۸ - نامهٔ هشتم اندر خبر دوست پرسیدن

 

گر از حالم نپرسد آن دل افروز

من از حالش همی پرسم شب و روز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

دل رامین به یاد آورد آن روز

که پیمان بست با ویس دل افروز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

همی تا عشق بر من گشت فیروز

ندیدم خویشتن را شاد یک روز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

به جای راه دستان دل‌افروز

به گوشم سرزنش آید شب و روز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

گناهی را که تو کردی یکی روز

هزاران عذر خواهم از تو امروز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۶ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

به پاسخ گفت رامین دل افروز

شب خشم تو ما را شب کند روز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۹ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

همی گویم کنون ای بخت پیروز

کجا بودی نگویی تا به امروز

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۱ - آشکار شدن رامین بر شاه موبد

 

ترا جاوید بادا بخت پیروز

ز بهروزیت بد خواه تو بد روز

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۲۰
sunny dark_mode