فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
مرا از تو نیاید پادشایی
نه خودکامی و نه فرمان روایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل
ز بس در مرغها دستان نوایی
همه مرغان شده چنگی و نایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
دلش داد اندر آن ساعت گوایی
که رامین کرد با او بی وفایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
تو از گوهر چو گزدم جان گزایی
به سنگ ار بگذری گوهر نمایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین
کنون گاهست اگر پوزش نمایی
پشیمانی خوری نیکی فزایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۹ - بیمار شدن ویس از فراق رامین
مرا دیدی که راه پارسایی
چگونه داشتم در پادشایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۹ - بیمار شدن ویس از فراق رامین
همی ناکرد باید پادشایی
بزرگی جستن و فرمانروایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن
اگر چه دیدم از تو بی وفایی
نهادی بر دلم داغ جدایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى
مبادا هرگز از دردم رهایی
اگر من صبر دارم در جدایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى
جدا شد کام من تا تو جدایی
نیاید باز تا تو بازنایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى
گر این نامه بخوانی بازنایی
به بی رحمی دهم بر تو گوایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۲ - نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن
چه باشد گر تو کردی بی وفایی
به نادانی ز من جستی جدایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۲ - نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن
چو در خوابم همی مهرم نمایی
چو بی خوابم همی دردم فزایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۲ - نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن
به گاه خواب ناخوانده بیایی
بدان تا حسرتم افزون نمایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست
تو خورشیدی مرا از روشنایی
نیاید روز من تا تو نیایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست
به نادانی مجوی از من جدایی
که در گیتی تو خود با من سزایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۴ - نامهٔ چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل
چه خوش روزی بود روز جدایی
اگر با وی نباشد بی وفایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست
همه کس را همی خوشی نمایی
مرا باری چرا گشی فزایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست
نه بس جان مرا در جدایی
که نیزش درد بیزاری نمایی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست
تو چون من مردمی نه چون خدایی
مرا چندین جفا تا کی نمایی