عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
که این کشتن نه کار پادشاهست
که این شهزاده بی شک بی گناهست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۶ - در حقایق و توحید کل فرماید
همه در سایهٔ تو در پناهست
که خواهی این گدایان را ز شاهست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۷ - در ذات و صفات و عین الیقین فرماید
درین ره پاکبازی زاد راهست
پس آنگه در میان دیدار شاهست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید
ترا این عز و دولت هم ز ما هست
که جسم وجان تو در ما بقاهست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۵ - سخن گفتن منصور با شیخ کبیر قدس سره
اگرچه پیر شبلی پیر راهست
در اول دیدمش او عذر خواهست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب کردن با دل و دریافتن اسرار معانی فرماید
اگر توفیق میجوئی ترا هست
درونِ جان و دل عین خدا هست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۶ - در صورت جان دادن و جانان دیدن فرماید
همه روی زمین برگ گیاهست
درون دلها پر از دردست و آهست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۰ - در معنی ان اللّه خلق ادم فی صورت الرّحمان فرماید
ز عشق و عقل اینجا کارگاهست
ولی دیدار آدم دید شاهست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۶ - در صفات عناصر فرماید
ریاضت قربت مردان راهست
که در آخر یقین دیدار شاهست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۰ - سؤال نمودن ازمنصور که ابلیس در عین تلبیس است و جواب دادن منصور آن شخص را
اگراو این زمان مردود راهست
حقیقت آخر اینجا عذرخواهست
ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۳
ز من چندان که می خواهی وفا هست
از این معنی بگو یک جو تو را هست؟
چه گویم وای دل گویی که جان کن
کنون هم از تو پرسم این وفا هست؟
سلامم را جوابی نیست از تو
[...]
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۴۹ - داستان شاه کشمیر و دخترش و پری و چهار برادر زیرک
جمالش بر سر خوبی کلاهست
بنامیزد نه رویست آن که ماهست
اوحدی » منطقالعشاق » بخش ۳۵ - نامهٔ پنجم از زبان عاشق به معشوق
خیالم فاسد و حالم تباهست
بدین گونه سرشک من گواهست
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴
ندانستم که اهلیت گناهست
و یا این ره که می پویم چه راهست
ز جور روزگار و طعن دشمن
جهان پیش جهان بینم سیاهست
نه هر مردی تواند کرد مردی
[...]