گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

ابوالفتح آفتاب نامداران

مظفر نام و تاج کامگاران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

چه خُرَّم‌جشن بودَ انْدر بهاران!

به جشنَ انْدر، سراسر، نامْداران.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

ازین هر ماهرویی را هزاران

به گِردَ انْدر نِگارین پَرْسْتاران.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

ز عُمْرِ خویشْ بودم در بهاران؛

چو شاخِ سُرخِ بیدَ ازْ جویباران.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

فروافگنده سر چون شرمساران

همی پیچید چون زنهار خواران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

به بت رویان شهر و نامداران

سرا آراسته چون نوبهاران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۵ - آگاه شدن ویرو از آمدن موبد بهر جنگ

 

ز دشت تازیان چندان سواران

کجا بودند بیش از قطر باران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

چنان کز بانگ رعد نوبهاران

برون آید بهار از شاخساران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

در آن انبوه گردان و سواران

وز آن شمشیر زخم و تیرباران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

پس آنگه با پسندیده سواران

ستوده خاصگان و نامداران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

مباش از جملهٔ زنهار خواران

که یزدان است با زنهار داران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۲ - رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسى

 

ز لشکر مهتران و نامداران

برو بارنده سیم و زر چو باران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

به روز اندر میان غمگساران

چو گویم پیش چوگان سواران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

رخانش بود گفتی نوبهاران

هم از چشمش برو باریده باران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

اگر زایند از آن تخمه هزاران

همه دیوان بُوند و بادساران

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۱۳