ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۱۷
به هیچ وقتی اگر نام کهتران شمری
مرا و نام مرا اندر آن شمار شمر
در آن تبار که یک تن مخالف تو بود
ز روزگار ببارد بر آن تبار تبر
قمار کرد قمر با منازع تو به غم
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۱۸
فلک همی نکند در جفای من تقصیر
ملک همی نکند در هلاک من تاخیر
چوتیر برجگر آمد چه منفعت ز خروش
چو روز غم به سر آمد چه فایده زنفیر
اگر نه چشم ضمیر تو تیرگی دارد
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۱۹
زمن به قهر جدا کرد روزگار سه چیز
چنان سه چیز که مانند آن ندانم نیز
یکی لباس جوانی دوم امید و امل
سیم حلاوت دیدار دوستان عزیز
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۲۱
شگفت نیست چو با تیغ در مصاف آید
که تیغ کوه بلرزد ز دست تیغ زنش
لب ملوک همی بوسه بر بساطش داد
هنوز ناشده از لب طروات لبنش
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۲۳
ثنا به نام تو رغبت همی کند همه وقت
جهان به روی تو خرم بود همی همه سال
چو غمگنان به شراب و چو مفلسان به درم
چو دوستان به وصال و چو بوستان به نهال
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۲۴
نه وعده و نه پیام و نه نامه و نه رسول
بدین دلیل نباشد مرا امید قبول
امید وصل تو دارم همی و حاصل نیست
زفرقت تو امید مرا امید حصول
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۲۸
اگر به شعر روا باشدی نبوت شعر
چه مایه شاعر فحل آمدی زامت من
حریم حرمت تو گر حرم شده ست چراست
از این حرم همه حرمان نصیب حرمت من
مرا ولی نعم جز کل جواد تو نیست
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قطعات » شمارهٔ ۳۲
مرا هوای سحرگه پیام آورد
نسیم بوی بهشتی از آن دیار آورد
دلم به مقدم او پر زلعل و در طبقی
به دست مردم چشمم پی نثار آورد
غلام فصل بهارم که هر ورق زگلش
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۳
نمود خون عدو برکشیده خنجر او
به گونه شفق سرخ بر سپهر کبود
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » مفردات » شمارهٔ ۷
نسیم گل چو به خلق تو نسبتی دارد
به صد زبان بستابد هزار دستانش