عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۶
خدایگانا امشب نشاط ساز بدانک
پدرش ز آهن بودست و مادرش حجرست
بصورت شجری و ز خفچه او را برگ
که از عقیق و ز یاقوت بار آن شجرست
زبانههاش چو شمشیر های زر اندود
[...]
ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۱۷
هر آن دلی که ترا، سیدی بدان نظرست
خطر گرفت اگرچه حقیر و بیخطرست
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - هم در مدح اتسز گوید
خدایگانا ، تیغ تو صورت ظفرست
دل کریم تو گنج بدایع هنرست
فضایل تو بجسم خرد درون جانست
شمایل تو بچشم کرم درون بصرست
کف تو کان مکارم شدست در گیتی
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در مدح امام اجل عالم صفیالدین عمر گحجواری
زمانهٔ گذران بس حقیر و مختصرست
ازاین زمانهٔ دون برگذر که بر گذرست
به حل و عقد جهان را زمانهایست دگر
که پیشکار قضا و مدبر قدرست
کف کفایت و رای صواب صدر اجل
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۱ - ایضا له
به نرد باختن اندر بلا و درد سرست
ازو حذر کن و بگریز گر ترا بصرست
صلاح خویش نگهدار و نا فلاح مجوی
که در صلاح و فلاح تو نرد کینه ورست
به جاه ازو خللست و به فضل ازو نقصان
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۱
فروغ عارض او یا سپیده سحرست
که رشک طلعت خورشید و طیره ی قمرست
لطیفه ایست جمالش که از لطافت و حسن
ز هر چه عقل تصور کند لطیف ترست
برون ز نرگس پر خواب و روی چون خور دوست
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۱۴
مدار هفته دوران که نفع او ضررست
نه گنج هفت درست اژدهای هفت سرست
منه ز طول امل دل بسرعت شب و روز
که مرغ عمر چنین تیز پر بدین دو پرست
گرت درو گهر آید بکف مکن طغیان
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۹۹
حضور خاطر اگر در نماز معتبرست
امید ما به نماز نکرده بیشترست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۸
دل شکسته به قرب خدای راهبرست
که شیشه چون شکند در دکان شیشه گرست
صفای آب روان بیشتر ز استاده است
چه نعمتی است که عمر عزیز در گذرست
ز دست کوته خود ناامید چون باشم؟
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۹
ترا ز جان غم مال ای خسیس بیشترست
علاقه تو به دستار بیشتر ز سرست
خطر به قدر فزونی است مالداران را
که خون فاسد، آهن ربای نیشترست
مریز پیش بخیل آب روی خود زنهار
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۰
به لب مباد رهش ناله ای که بی اثرست
گره شود به گلو گریه ای که بیجگرست
گل نمک به حرامی است تیره روزی داغ
شکسته رنگی خون از خمار نیشترست
لبش به حرف عتاب آشنا نگردیده است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۱
بهار عنبر شبها سفیده سحرست
خوشا کسی که ازین نوبهار بهره ورست
چرا ز سنگ ملامت شکسته دل باشم؟
که همچو موج مرا از شکست بال و پرست
به خود فروشدگان فارغند از آشوب
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۲
مگیر غفلت خود سهل اگر چه یک نظرست
که تخم دوزخ عالم گداز یک شررست
میان خرمن گل غوطه چون تواند زد؟
هنوز بلبل ما در حجاب بال و پرست
به قرب ظاهری از وصل فیض نتوان برد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۷
حضور خاطر اگر در نماز معتبرست
امید ما به نماز نکرده بیشترست
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷
گذشت موسم گل لیک یار جلوهگرست
چمن خزان شد و ما را بهار در نظرست
به دل هوای سفر دارم و ندارم پای
بس است، آرزوی من همیشه در سفرست
ز نقل و باده چه ذوقست تلخکامی را
[...]