گنجور

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در نعت رسول اکرم(ص) و وصف معراج

 

ترا که مهر سپهری نزیبد ای دلبر

که همچو ماه شوی با کم از خودان همسر

ترا ز دور تماشا کنم که چون خورشید

فروغ مهر رخت خیرگی کند به نظر

دل مرا ز تو عشق تو بس بود حاصل

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در منقبت امیر مومنان علی(ع)

 

اگر صبا بگشاید ز زلف یار گره

مرا به دل فکند رشگ او هزار گره

چنین که از دل و جانم برآوری تو دمار

برآرد از سر زلف تو هم دمار گره

هزار رشته جان شد گره گره زین پیش

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در منقبت حضرت فاطمه زهرا(س)

 

چنان به صحن چمن شد نسیم روح‌افزار

که دم ز معجز عیسی زند نسیم صبا

رطوبتی است چمن را چنان ز سبزه و گل

که گر بیفشریش آب می‌چکد ز هوا

ز بس هوا طرب‌انگیز شد به صحن چمن

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در منقبت امام حسن مجتبی(ع)

 

بیا که شیشه قسم می‌دهد به عهد کهن

که توبه بشکن این بار هم به عهده من

به توبه دل منه ای دل که بت‌پرست شوی

بیا که بت‌شکن آمد شراب توبه شکن

اگر به دیده عرفان نظر کنی زاهد

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - مطلع دوم

 

نموده عارضت آن نور وادی ایمن

چراغ در شب زلفت به موسی دل من

به ناز حسن تو چون آستین برافشاند

چراغ ایمن از آسیب او مباد ایمن

نه عارض است نمایان ز چین طره تو

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در منقبت سیدالشهداء امام حسین(ع)

 

به یار نامه نوشتم به خون صبر و سکون

چو غنچه نامه پیچیده ته به ته پر خون

چه نامه, نامه آراسته بدین تقریر

چه نامه, نامه پیراسته بدین مضمون

که ای ز هجر توام جان اشتیاق به لب

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - مطلع دوم

 

زهی مکان تو از عرصه خیال برون

گمان به خلوت قدس تو ره نبرده درون

تو آن رفیع مکانی که اوج عرش عظیم

فضای عالم قدر ترا بود هامون

تو آن شهی که به نعت تو همچو جد و پدر

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در منقبت امام محمدباقر (ع)

 

طلسم رنگ چمن را بهار بسته چنان

که رنگ بیم ندارد برو شکست خزان

مرور باد صبا بر بساط سبزه دشت

ز موج مخمل خارا درست داده نشان

کنون که یوسف گل شد عزیز مصر چمن

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در منقبت امام صادق(ع)

 

کمال عقل همین است در جهان غرور

که آدمی چو پری از نظر شود مستور

ندیدنی بود اوضاع روزگار تمام

خوشا به طالع نرگس خواص دیدة کور

حسد فزودة بیداربختی بختم

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - تجدید مطلع

 

ندانم از نظر من چسان بود مستور

رخی که یک نفس از خاطرم نگردد دور

نگاه بد نتوان بر جمال او دیدن

دعا کنیم کز آن روی چشم آینه دور

ز رشگ پیک نظر را نمی‌توانم دید

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در منقبت امام موسی کاظم(ع)

 

ز تاب شعشه آفتاب در سرطان

تنور گرم فلک جدی را کند بریان

ز تاب خور، دم فواره در میان حیاض

شدست چون نفس اژدها شراره فشان

ندانم آه که آتش‌فروز شد که دگر

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - قصیده موسوم به معجزه‌الشوق در منقبت امام رضا(ع)

 

محیط عشق که ما مرکزیم و غم پرگار

درین میانه ز عالم گرفته‌ایم کنار

جنون عشق برآراست خوش به سامانم

کجاست عقل که گل چیند اندرین گلزار

فتاده خوش به سر هم متاع رسوایی

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - مطلع دوم

 

ز موج رنگ گل و سبزه در هوای بهار

به‌بال جلوه طاووس می‌پرد گلزار

به نقل آب و هوا حاجت ار فتد یابد

ز نقل آب و هوای چمن شفا بیمار

گرفت ابر ز خجلت دریچه مشرق

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - مطلع سوم

 

مرا دلی است ز درد فراق یار و دیار

تمام گریه حسرت تمام ناله زار

اگر به سیر چمن کم روم سبب آنست

که نیست ماتمیان را به بزم عشرت بار

مرا که سینه ز داغ ستم گلستانست

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - مطلع چهارم

 

فغان ز کج‌روشی‌های چرخ ناهموار

که هیچ‌گونه ندارد به راستی سروکار

به گردش فلک امید استقامت نیست

جز اعوجاج نیاید ز طینت پرگار

ز من شنو که کجی جزو معنی فلک است

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - مطلع پنجم

 

خلاف رأی تو بر عقل آن چنان دشوار

که کس به فرض محال از خدا شود بیزار

به فضل مرتبه ممتازی از عقول و نفوس

چنان که نور نظر در میانه انوار

نسیم مهر تو در باغ اعتقاد ضرور

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در منقبت حضرت صاحب‌الامر(عج)

 

کنون خوشست کشیدن شراب خنده گل

که شسته است چمن رو در آب خنده گل

کتان ناله بلبل چه گل تواند چید

ز برق شعشعه ماهتاب خنده گل

به عهد گریه دریا کشم چه می‌راند

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح میرداماد

 

ز باد حادثه آخر باین شدم دلشاد

که برد خاک مرا تا به آستان مراد

سر مرا که لگدکوب فوج حادثه بود

به خاک درگهی افکند و سربلندی داد

ز نور رای شهی کوکبم منور گشت

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح ملاصدرا

 

رسید مژده که آمد پناه دولت و دین

خدیو مملکت علم و فضل صدرالدین

فلک جناب ملک قدر عرش رتبه که هست

به علم و دانش رنگین به رای و فکر متین

قبول علم و عمل را سبک چو آیینه

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح میرزا حبیب‌اللّه صدر و اعتذار از وی

 

درین رباط دو در نه‌ مسافرم نه مقیم

که خانه پرخطر افتاده است و ره پربیم

میان خوف و رجایم که دارد این دهلیز

دری به صحن امید و دری به عرصة بیم

چو ناز جمله نیازست و نعمتم نقمت

[...]

فیاض لاهیجی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode