گنجور

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰

 

سلطان چرخ از ماه نو بر فرق افسر یافته

وز موکب عید صیام آفاق زیور یافته

بگرفته برکف جام می ساقی به بانگ چنگ و نی

بر آب حیوان برده پی هر لب که ساغر یافته

ساغر چو آبی با صفا می آتشی بیضاضیا

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳ - مدیحه

 

از جرعه جام گوهری لؤلؤ لا لا ریخته

یا دست ساقی بر ثری عقد ثریا ریخته

ریزد خم از جوش شراب از حلق یاقوت مذاب

این بحر جوشان بین کز آب آتش بر اعضا ریخته

آن لعبت ترسانگر از لب مسیح آسانگر

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴ - تبریک عید و مدح

 

عید است و بر کاخ حمل زد تکیه شاه خاوری

چون خسرو کیوان محل بر صدر تخت گوهری

از بیم بانگ گاودم گاو فلک ره کرده گم

وز غرش روئینه خم خاک از سکون آمد بری

خرطوم هر پیل دمان کوهی معلق زآسمان

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode