گنجور

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۷۱ - پادشاهی یزدگرد سپه دوست

 

ابر آشتی شاه را ره نمود

جهان جوی پذیرفت و دادش درود

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۷۸ - پادشاهی قباد بار دوم

 

به قیصر یکی رستخیزی نمود

همان شهر آمید را برگشود

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۷۹ - شاهنشاهی کسری ملقب به نوشیروان

 

زنیرنگ زروان مرد یهود

به نزد سه پایه بشد ماهبود

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۳ - پادشاهی خسرو پرویز دوم بار

 

به زورق زدریا گذر می نمود

بسی گفت ساآس یل را درود

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۸۳ - پادشاهی خسرو پرویز دوم بار

 

همان شهر گانزاک را برگشود

به آترپتن اند آورد دود

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۰۰ - در مقام شرح حال گوید

 

زدل ها زدایند این کینه زود

نگویند سنی و شیعی که بود

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۰۰ - در مقام شرح حال گوید

 

چو در خون او جوهر شرک بود

زتوحید اسلام خشمش فزود

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۰۳ - در مقام اندرز و نصیحت ملوک

 

که تا بر روانش زچرخ کبود

فرستند همواره نور و درود

میرزا آقاخان کرمانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲ - بند دوم

 

بت من چه این داستان می سرود

ببحر تقارب تقرب نمود

فعولن فعولن فعولن فعول

چه خوش باشد این سنجه با چنگ و رود

گریوه بود پشته و نهر رود

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - دیباچه

 

ایا خواجه از داور هست و بود

بجان تو و خاندانت درود

ادیب الممالک
 
 
۱
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۸۰
۸۲
sunny dark_mode