گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۰۵

 

آنکه از کبر، یک وجب می‌دید

از سر خویش تا به افسر هور

وانکه می‌گفت شیر معرکه‌ام

دولت شاه ساخت او را کور

قوت الظهر پشت او شکست

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۴

 

ای وزیری که ملک جاه تو راست

از سماوات و ارض افزون عرض

از زمانه شکایتی دارم

بر ضمیر تو کرد خواهی عرض

چون روا باشد ای خلاصه عمر

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۵

 

ماه گردون سلطنت ناگاه

شد نهان در حجاب میغ دریغ

زین تحسر بماند در دندان

لب و دست نگین و تیغ دریغ

تا ابد بر زوال شاه اویس

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۷

 

ای کریمی که چون نسیم سحر

باغ خلق تو را هوا دارم

چون گل و بلبل از عنایت تو

کار با برگ و با نوا دارم

گر به درگه نیامدم دو سه روز

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۱

 

خسرو شمس و غرب شمس الدین

بر همه سروران تویی مخدوم

در دولت ز تو شده مفتوح

مکرمت بر وجود تو مختوم

صاحب سیف و صاحب ملکی

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۳

 

ای وزیری که از خدا همه وقت

روی بخت تو تازه می‌خواهم

تا به اکنون نخواستم چیزی

از تو اکنون اجازه می‌خواهم

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۴

 

خسرو یم یمین امیر علی

صورت رحمت علی علیم

ای مزین به مدحتت اقلام

وی مرفه به دولتت اقلیم

هم جناب تو با ستاره قرین

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۳

 

حبذا صدر صفحه‌ای که به است

به همه بابی از بهشت برین

میزند نور شمسه‌اش چون صبح

خنده بر ما و زهره و پروین

وصف نقش و نگار دیوارش

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۴

 

ای وزیری که گر ز کلک تو ابر

داشتی مایه در چکانیدی

گر عیال کف تو گشتی آز

از گداییش وارهاندی

بر تو گر نیستی مدار جهان

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

ما مریدان کوی خماریم

سر به مسجد فرو نمی‌آریم

زده در دامن مغنی چنگ

دامنش را ز چنگ نگذاریم

سالک رهنمای مشتاقیم

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۲ - قطعه

 

بجز از آتش دراز زبان

بجز از خامه زبان کوتاه

کس نیارست کرد در عالم

دو زبانی و سرکشی با شاه

لاجرم خاکسار و سرگردان

[...]

سلمان ساوجی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode