سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱
تا توانی زکس امید مدار
زانکه کس لهو را به غم نفروخت
زانکه از پیش شمع، پروانه
روشنایی امید داشت و بسوخت
با عدو هیچ صلح مکن
[...]
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۵
ای تو را در وجوه شمع و شکر
نقد هر کیسه کاسمان بر دوخت
چشم گردون ندید روی وجود
تا قضا شمع دولتت بفروخت
هین که پروانه های وعده تو
[...]
سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲
گر مرا بیتو در بهشت برند
دیده از دیدنش بخواهم دوخت
کاین چنینم خدای وعده نکرد
که مرا در بهشت باید سوخت
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴
هر که پرهیز و علم و زهد فروخت
خرمنی گرد کرد و پاک بسوخت
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۱ - در بیان آنکه معجز اکبر، سخن اولیاست، زیرا در معجزهها و کراماتها سحر و جادوی و سیمیا گنجد و ساحران جنس معجزه بسیار مینمایند. همچنین ضمایر را که کرامات اولیاست رمّالان و کاهنان و جوزبازان و پریزدگان میگویند، اما در سخن ایشان هیچ از اینها نمیگنجد
بهر کیکی گلیم نتوان سوخت
بهر یک خس دو چشم نتوان دوخت
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۶ - استشهاد آوردن حکایت ابراهیم ادهم رحمة اللّه علیه جهت تاکید پند و موعظه بر این معنی
دلق خود را گرفته بد میدوخت
همچو آتش ز عشق میافروخت
اوحدی » جام جم » بخش ۶۳ - در حال پیشه کاران راست کردار
گر نخواهی تو نور علم افروخت
در تنور اثیر خواهی سوخت
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٨٢
هر که در صبح از بگه خیزی
در دل از مهر حق چراع افروخت
هر چه خاشاک راه او میشد
بر سر آتش فناش بسوخت
آدمی زاد را طریق معاش
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
دلتان را بتیره غمزه که دوخت
جانتانرا بنار عشق که سوخت
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷
عشق ما را هزار فن آموخت
عشق ما را هزار حله بدوخت
عشق ما را هزار بار خرید
بار دیگر هزار بار فروخت
عشق ما را هزار عالم ساخت
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۸ - در بیان آنکه ارباب عزلت و اصحاب خلوت بر سه طبقه اند طبقه اول آنکه نیت ایشان در عزلت و خلوت اجتناب از شر انام و اتقا از ضر خواص و عوام باشد
ای بسا کس که خرمنی اندوخت
جست ناگاه یک شرار و بسوخت