گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۷ - منهاج العارفین و معراج العاشقین

 

تا بدانی مسافت راهش

کم و بیش و دراز و کوتاهش

سنایی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر

 

چون شدم سر بزرگ درگاهش

یافتم راه توشه از راهش

نظامی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل هشتم » بخش ۶ - مثنوی

 

هم رعیت مرید و هم شاهش

همه از ساکنان درگاهش

عراقی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۳۰ - در بیان آنکه سرّ به نااهل نشاید گفتن که او را زیان دارد. زیرا هر سخن را سرّی است و هر سرّی را سرّی دیگر هرکه سخن را داند و سر سخن را نداند ناچار کژ رود و باز سر پیش سر سر همچون سخن است، کسی که سر سر را نداند شنیدن سر زیانش دارد از این سبب موسی علیه‌السلام آن شخصی را که از حضرتش زبان و حوش و طیور التماس می‌کرد منع می‌فرمود و می‌گفت سلیمانی باید که از دانش زبان مرغان زیان نکند، در حق تو دانستن آن زهر قاتل است. باز وی لابه می‌کرد و موسی منع می‌فرمود تا سؤال و جواب از حد گذشت. آخرالامر گفت «ای موسی اگر همه نباشد باری زبان خروس و سگ که در خانه و بر درند بیاموز تا محروم نروم.» موسی زیان آنرا در آن آموختن مشاهده می‌فرمود، چندانکه منعش می‌کرد ممکن نمی‌شد و پند موسی را قبول نمی‌کرد، تا عاقبت آندو زبانرا به وی آموخت و فرمود که «یقین دان که از دانش این زیانمند خواهی شدن.»

 

آن کسی کز درون بود راهش

کی شود دور او ز درگاهش؟

سلطان ولد
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۴ - در بیان علومی که همراه نفس شوند

 

فلکی چون نبود همراهش

برنیامد کلاه ازین چاهش

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۷ - در معارج ارواح و ابدان و عذاب ایشان

 

از تو کرد او به صد زبان خواهش

تو ندادی به گوش خود راهش

اوحدی
 

شاه نعمت‌الله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۸۴

 

همه عالم چو سایه سجده کنان

اوفتاده به خاک درگاهش

همه منقاد امر او باشند

هر که باشد گدا و هم شاهش

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode