اوحدی » جام جم » بخش ۶۲ - در تحریص بر محافظت فرزندان از شر ناپاکان
کی پسر تیر راست اندازد؟
گر کمان از دویست من سازد
اوحدی » جام جم » بخش ۶۳ - در حال پیشه کاران راست کردار
چون ز خورد و خورش بپردازد
شکر رزاق ورد خود سازد
اوحدی » جام جم » بخش ۷۷ - در بیوفایی جهان و خرسندی به حکم قضا
سر و ریشی دروغ بترازد
من و مایی ز خویش بر سازد
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۴٣
گر کریمی به دولتی برسد
دشمنان را همیشه بنوازد
ور لئیمی سعادتی یابد
دوستان را به کل براندازد
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
عشق ما را چو شمع بگدازد
همچو پروانه بیخبر سازد
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز
غیر او نیست تا بپردازد
خود بخود نرد عشق می بازد
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۸ - حکایت
زانکه اندیشه دورت اندازد
دوست با غیر در نمیسازد
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل دوم » بخش ۱ - الفصل الثانی فی انّ افعاله لا تُعلَّل و انّ الجزاء لیس بالعمل علم الیقین
گر بپرسی از آنچه او سازد
او ترا در سؤال بگدازد
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل پنجم » بخش ۶ - حکایت
هر که را حق به لطف بنوازد
صحن دلها مقام او سازد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۵۴
میر مسعود پیر گشت و هنوز
همچو اطفال کعب میبازد
قدمی و دمی عجب دارد
که بدین تیزد و بدان تازد
هر کجا او قدم زند یادم
[...]
جامی » رسالهٔ اربعین » (۳۱) لَیْسَ الشَّدِیدُ بِالصُّرَعَةِ، إِنَّمَا الشَّدِیدُ الَّذِی یَمْلِکُ نَفْسَهُ عِنْدَ الغَضَبِ. (صحیح البخاری)
پهلوان نیست آنکه در کُشتی
پهلوانی دگر بیندازد
پهلوان آن بُوَد که وقتِ غضب
نفسِ اَمَّاره را زبون سازد
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۱ - در بیان آنکه حکمت در وجود پادشاه صاحب جلالت حکمت است به موجب راستی و عدالت
عدل را پیشوای خود سازد
کارها را به عدل پردازد
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۶ - حکایت ساده دلی که در خواب دزد جامه ها و دستارش ببرد و ازارش گذاشت و او ازار از پای کشید و در سر بست تا سرش برهنه نباشد
چون ز کار وضو بپردازد
برود تا نماز آغازد