جامی » رسالهٔ اربعین » (۱۱) لاَ یُلْدَغُ المُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَیْنِ. (صحیح البخاری)
دیگر از وی مدار چشم وفا
هر که شد با تو در جفا گستاخ
زانکه هرگز دو بار مؤمن را
نگزد مار از یکی سوراخ
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۵ - مناجات در تضرع و ابتهال به حضرت ذوالجلال والافضال جل جلاله و عم نواله
می پرد مرغ همتم گستاخ
در ریاض امید شاخ به شاخ
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶ - گفتار در ترغیب مسترشدان آگاه بر مداومت کلمه طیبه لااله الاالله که مفتاح گنج سعادت و مصباح کنج عبادت است
هندوی نفس راست غل دو شاخ
تنگ کرده بر او جهان فراخ
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۲۴ - رفتن اسکندر در ظلمات و رسیدن بر زمینی پر سنگریزه و گفتن مر سپاه را که این جواهر گرانسنگ است و قبول کردن بعضی و برداشتن ایشان و انکار کردن بعضی و بگذاشتن آن
بر زمینی رسید پهن و فراخ
راند خیل و حشم در آن گستاخ
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - حکایت بر سبیل تمثیل
دید پیش دکانچه طباخ
چرب رودی، نفیر زد گستاخ
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » اعتقادنامه » بخش ۱۲ - اشارت به وجود ملائکه
ندمد برگ تازه ای از شاخ
در چمن ها و بیشه های فراخ
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۷۴ - مشکل شدن مصاحبت زاغ و کبوتر بر آن حکیم و حل گشتن آن
هر دو فارغ نشسته بر یک شاخ
در زبان آوری به هم گستاخ
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۸ - حکایت آن پادشاه صاحب شکوه که با سپاه انبوه به پای دیوار بستانی که شاهد نار پستان درخت انار سر از دیوار برکرده بود گذشت نه هیچ کس به وی چشم خیانت باز کرد و نه دست تصرف دراز
ور نه از ما گروه بس گستاخ
دیر ماند این انارها بر شاخ
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول
هندوی نفس راست غل دو شاخ
تنگ کرده برو جهان فراخ
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷
رفت روبه ز پشت بز بر شاخ
جست از آن تنگنا به دشت فراخ
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷
کاش دادی بجای لحیه و شاخ
بنده را عقل پهن و هوش فراخ
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹
من بدین بال و برز و سینه و شاخ
دست و پای دراز و گام فراخ
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
لیک تسکین نفس را ز آن شاخ
اندکی خور ولی مبر در کاخ
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۹ - در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید
تا ببینی یکی جهان فراخ
لاله در باغ و میوه اندر شاخ
ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومهها » در تقریظ شاهنامه و مثنویات و قطعات دیگر » شمارهٔ ۱۳ - در ضعف و پیری
تا ببینی یکی جهان فراخ
لاله در باغ و میوه اندر شاخ
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۰ - حکایت حاج واعظ قزوینی
مانده من با «امیر جنگ» به کاخ
رفقا جمله رفته در سوراخ
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۹ - حکایت جود و بخشش محمود
گنجت آکنده است و دخل فراخ
کشورت پهن و لشگرت گستاخ
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۴ - گفتار نهم در تغییر اوضاع
گشته دولت به کارهاگستاخ
مردم از بیم رفته در سوراخ