گنجور

جامی » رسالهٔ اربعین » (۱۱) لاَ یُلْدَغُ المُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَیْنِ. (صحیح البخاری)

 

دیگر از وی مدار چشم وفا

هر که شد با تو در جفا گستاخ

زانکه هرگز دو بار مؤمن را

نگزد مار از یکی سوراخ

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - حکایت بر سبیل تمثیل

 

دید پیش دکانچه طباخ

چرب رودی، نفیر زد گستاخ

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » اعتقادنامه » بخش ۱۲ - اشارت به وجود ملائکه

 

ندمد برگ تازه ای از شاخ

در چمن ها و بیشه های فراخ

جامی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت اول

 

هندوی نفس راست غل دو شاخ

تنگ کرده برو جهان فراخ

شیخ بهایی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

نوع زن را درین مسدس کاخ

جز مسامات هست بس سوراخ

آذر بیگدلی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷

 

تا کمین بنده ات شود گستاخ

پا نهد مرترا بشانه و شاخ

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷

 

رفت روبه ز پشت بز بر شاخ

جست از آن تنگنا به دشت فراخ

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۷

 

کاش دادی بجای لحیه و شاخ

بنده را عقل پهن و هوش فراخ

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹

 

من بدین بال و برز و سینه و شاخ

دست و پای دراز و گام فراخ

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری

 

لیک تسکین نفس را ز آن شاخ

اندکی خور ولی مبر در کاخ

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۰ - حکایت حاج واعظ قزوینی

 

مانده من با «‌امیر جنگ‌» به کاخ

رفقا جمله رفته در سوراخ

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۹ - حکایت جود و بخشش محمود

 

گنجت آکنده است و دخل فراخ

کشورت پهن و لشگرت گستاخ

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۴ - گفتار نهم در تغییر اوضاع

 

گشته دولت به کارهاگستاخ

مردم از بیم رفته در سوراخ

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode