×
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۲ - در فواید اختصاص و تقسیم کارها میان مردم دانا
چون که هرکس به کار خود پرداخت
گشت پیدا عمارتی نو ساخت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۳ - محشور شدن دو خانواده
موم چون گشت گرم و نیمه گداخت
هرچه خواهی ازو توانی ساخت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۴ - در مسافرت کردن شوهر و سپردن خانه و زن خود بهدست رفیق بدگوهر
بس فقیها که دام شرعی ساخت
مومنان را میان دام انداخت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۱ - داستان مهندسی که گنجخانه ساخت
در یکی زان طلسمهاش انداخت
کار ابله در آن طلسم بساخت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۴ - آمدن سرمایهداری و رفتن دین
سر ز خاور به نیمروز افراخت
باختر برد و بر خراسان تاخت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۴ - آمدن سرمایهداری و رفتن دین
گهی از صدق مسجدی میساخت
گاه حمام وقف میپرداخت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۷ - شمهای از تاریخ خراسان
مرکزیت به غرب کشور تاخت
شرق را تابع و مسخر ساخت
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۲ - شرح تفتیش کردن مأمورین دولت در راه
جامهدانهای من به خاک انداخت
بارها را ز هم پریشان ساخت
رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۶ - دلدادگان من (اقتباس از ترانههای بیلیتس)
وآن دگر طرفه جامهای پرداخت
بادپای هنر به میدان تاخت