ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۱۴ - در تهینتِ فرزند یافتنِ نصرة الدّوله
ساقیِ سیم بر بده ساغر
که جهان یافت رونقِ دیگر
شهر تبریز فصل تابستان
گشته همچون بهار جان پرور
ابر بر روی سبزه پنداری
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۵ - مکتوب منظوم
وَ عَلَیکَ السَّلام میرآخور
صاحبِ اسب و اَستَتر و اُشتُر
یادِ من کردی آفرینت باد
همه اوقات شیوه اینت باد
نامه نامیِ تو را دیدم
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۶ - داستان دو موش
ای پسر لحظه ای تو گوش بده
گوش بر قصّه دو موش بده
که یکی پیر بود و عاقل بود
دگری بچه بود و جاهل بود
هر دو در کنجِ سقف یک خانه
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۸ - برای کتابِ آقای مخبر السَّلطنه گفته شد در خیالاتِ عالیِ طفل
بچهای با شعور با فرهنگ
بود با بختِ خود همیشه به جنگ
که چرا من بزرگتر نشدم
مثلِ این مردمِ دگر نشدم
گشتهام پیشِ خلق خوار و ذلیل
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۹ - شیر و موش
بود شیری به بیشهای خفته
موشکی کرد خوابش آشفته
آن قَدَر دورِ شیر بازی کرد
در سرِ دُوشَش اسبتازی کرد
آن قَدَر گوشِ شیر گاز گرفت
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۱۹ - شوقِ درس خواندن
حمد بر کردگارِ یکتا باد
که مرا شوقِ درس خواندن داد
آشنا کرد چشمِ من به کتاب
داده توفیقِ خیرم از هر باب
در سرِ من هوایِ درس نِهاد
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۲۰ - نوروزِ کودکان
عید نوروز و اوّل سال است
روزِ عیش نَشاطِ اطفال است
همه آن روز رختِ نو پوشند
چای و شربت به خوش دلی نوشند
پسرِ خوب روزِ عید اندر
[...]
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۳۶ - حُرمتِ ربا
گفت روزی به جعفرِ صادق
حیلهبازی منافقی فاسِق
کز حرامِ رِبا چه مقصود است
گفت زان رو که مانعِ جود است
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۱ - مادّه تاریخ وفات جعفرقلی میرزا عَمِّ شاعر ۱۳۰۷ هق
هر که آمد در این جهان ناچار
رود از این جهان چه شَه چه گدا
یک جَهانِ دگر خدای آراست
که بُوَد نامِ آن جهانِ بقا
سویِ دارِ بَقا رَوَد هر کس
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲ - در هجو نصرت الدوله
شاه زاده ضیافَتی کردی
کِافَت آوَرد مَر ضیایِ ترا
کارهایت معرِّفی کردند
سستیِ عقل و ضعفِ رایِ ترا
به همه کفش دادی و مَلِکی
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۸ - کودک دورۀ طلایی
بچه هایِ زمانه رند شدند
بی ثمر دان تو ژاژخایی را
کودکانِ زمان ما نکنند
جز برایِ زر آشنایی را
یا برو زَر بده که سر بنهند
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۱ - تاریخ فوت
این جهان پیش راد مردِ حکیم
هست محنت فزایِ غم آباد
زن و مرد و شَه و گدا دارند
همه از دستِ این جهان فریاد
چَشمِ عِبرت گُشا ببین که چه سان
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۲۲ - ماده تاریخ مهمانی شاه در باغ امیرنظام (۱۳۰۷ هق)
خسرو تاج بخش ناصر دین
آن سرشته به عقل و دانش داد
آن که دست عطا و همت او
حاصل بحر و کان به باد بداد
بود سیم سفر که از تبریز
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۳۱ - درباره خلع احمد شاه و جانشینی پهلوی
خوب دانَد حسابِ خویش جهان
این مُحاسب بسی ذَکی باشد
احمد از تحت چون فرود آید
پهلوی جاش مُتَّکی باشد
به حساب جُمَل هم اَر شمَری
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۴۶ - وزیران دیدنی
وزرا از چه دیده می نشوند
راستی مردمانِ دیدنیند
نی غلط گفتم این معیدی ها
دیدنی نه، همان شنیدنیند
تا وزیرند از کسان ببرند
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۵۴ - مهر مادر
باز چون جوجه ماکیان بیند
از پی صید برگشاید پر
تند و تیز از هوا به زیر آید
همچو حکم قضا و پیک قدر
ماکیانی که در برابر باز
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۶۲ - درویش
کیست آن بی شعور درویشی
که همیشه به لب بُوَد خاموش
نه کند هیچ گفتگو با کس
نه به حرفِ کسی نماید گوش
کارهایی کند سفیهانه
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷۱ - پیام به نظام الدوله
ناظم الدوله روز جمعۀ ما
مختصر دودی و دمی داریم
منزل حضرت کمال امروز
دور هم جمع و عالمی داریم
عرقی هست و چَرس و تریاکی
[...]
ایرج میرزا » قطعهها » شمارهٔ ۷۲ - وطن دوستی
ما که اطفال این دبستانیم
همه از خاک پاک ایرانیم
همه با هم برادر وطنیم
مهربان همچو جسم با جانیم
اشرف و اَنجَبِ تمام ملل
[...]