بچهای با شعور با فرهنگ
بود با بختِ خود همیشه به جنگ
که چرا من بزرگتر نشدم
مثلِ این مردمِ دگر نشدم
گشتهام پیشِ خلق خوار و ذلیل
زان که نه ریش دارم و نه سبیل
در سر و پام نیست کفش و کلاه
که چرا قدِّ من بود کوتاه
لُخت و بیبرگ و بینوا شدهام
مثل یک بَچّه گدا شدهام
من به کلّی ز جامه عریانم
جوجه مرغِ دو روزه را مانم
ننهام متّصل کُتَک زندم
پدرم بام و عَمّه چک زَنَدم
مردمانِ بزرگ را در تن
کُت و سرداری است و پیراهن
بهرِ خود جامههای نو بِبُرند
هرچه خواهند هر زمان بخورند
هرکجا میلشان کشد بروند
تابعِ میلِ هیچ کس نشوند
پس مَن آیا چه وقت خان گردم؟
صاحبِ قدرت و توان گردم؟
من هم ار خود بزرگ گردم و مَرد
کارهای بزرگ خواهم کرد
ابتدا درسِ دِهقَنَت خوانم
تا ره و رسمِ دِهقَنَت دانم
بعدِ چندی کلنگ و گاله و بیل
میکنم از برای خود تحصیل
گوسفندی و گاومیش و بزی
گندمی، ماشی، ارزنی، اُرُزی
پیش گیرم طریقِ دهقانی
در کمال صفا و آسانی
میکنم قِطعه زمینی شخم
از پس شُخم میفَشانم تخم
گندمم چون به بار آمد و جو
متموِّل شوم به گاهِ درو
بعد کمکم زمین زیاده کنم
از زمینِ خود استفاده کنم
صاحبِ خانه و عِلاقه شَوَم
با حِمار و بَعیر و ناقِه شوم
ناز و نعمت چو در زمین باشد
کارِ من در زمین همین باشد
کارِ من گیرد از زمین بالا
میشوم از برای خویش آقا
مِنَّت هیچکس نخواهم بُرد
نانِ بازویِ خویش خواهم خورد
در ادارات نوکری نکنم
نوکری را به دیگری نکنم
نوکر گاو و گوسفند شوم
من از این کار سربلند شوم
تا رود کارِ کِشت از پیشَم
بنده خویش و خواجۀ خویشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: بچهای با فرهنگ و با شعور در اندیشهی بزرگ شدن است و از کوتاهی قد خود ناراحت است. او خود را در مقایسه با بزرگترها خوار و ذلیل میبیند و آرزوی داشتن لباس و زندگی بهتر را دارد. این کودک تصمیم میگیرد که به کشاورزی روی بیاورد تا بتواند مستقل شود و با تلاش خود به موفقیت برسد. او به دنبال یادگیری مهارتهای کشاورزی است و اعتقاد دارد که با کار و کوشش میتواند از زمین بهرهبرداری کند و به مقام و ثروت دست یابد. او به کمک خود و تلاشهایش میخواهد از دیگران بینیاز شود و در نهایت به یک شخص مستقل و صاحبنفوذ تبدیل شود.
هوش مصنوعی: بچهای باهوش و فرهیخته بود که همیشه با سرنوشت خود درگیر بود.
هوش مصنوعی: چرا من مثل این مردم دیگر بزرگتر و رشد نکردم؟
هوش مصنوعی: من در برابر مردم به خاطر نداشتن ریش و سبیل، ذلیل و خوار شدهام.
هوش مصنوعی: من نه کفش دارم و نه کلاه، و دلیل این وضعیت هم این است که قد من کوتاه است.
هوش مصنوعی: حالت بسیار ناخوشایند و غمگینی دارم؛ مثل یک بچه بیخانمان که هیچ چیز ندارد و بیصدا شده است.
هوش مصنوعی: من کاملاً عریان و بیپوشش هستم، مانند جوجهمرغی که دو روز بیشتر از تولدش نگذشته است.
هوش مصنوعی: مادرم به من ضربه میزند، پدرم از بالا من را کتک میزند و عمهام هم به من فشار میآورد.
هوش مصنوعی: افراد بزرگ دارای ویژگیهایی همچون وقار و احترام هستند که به آنها جلوهای خاص میبخشد.
هوش مصنوعی: هر کسی میتواند برای خودش لباسهای جدید بدوزد و هر وقت که بخواهد خوش بگذراند و از زندگی لذت ببرد.
هوش مصنوعی: آنها هر جا که بخواهند، میروند و به خواست هیچ کسی توجه نمیکنند.
هوش مصنوعی: پس من چه زمانی به گنجایش و قدرت میرسم؟ چه زمانی میتوانم به مقام و منزلت برسم؟
هوش مصنوعی: اگر خود را بزرگ و مهم بدانم، میتوانم کارهای بزرگ و مهمی انجام دهم.
هوش مصنوعی: ابتدا باید اصول و روشهای کار کشاورزی را بیاموزم تا بتوانم با شیوههای آن آشنا شوم.
هوش مصنوعی: مدتی بعد، برای خودم با کلنگ و بیل مشغول به کار میشوم و به دنبال تحصیل میروم.
هوش مصنوعی: در این بیت به انواع دامها و محصولات کشاورزی اشاره میشود. به طور کلی، اشاره به گوسفند، گاومیش و بز به عنوان دامهای اهلی و همچنین به غلات و محصولات زراعی مانند گندم و ماش دارد. این اشارات نشاندهنده تنوع کشاورزی و دامداری در یک منطقه است.
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم به شیوه کشاورزی ساده و بیدردسر زندگی کنم و از آرامش و صفای آن بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: من یک قطعه زمین را شخم میزنم و بعد از آن، دانهها را میپاشم.
هوش مصنوعی: زمانی که گندم من به ثمر برسد و جو هم به خوبی به دست بیاید، در زمان برداشت محصول، به ثروت و دارایی خواهم رسید.
هوش مصنوعی: به تدریج مقداری از زمین را که دارم گسترش میدهم و از آن بهتر استفاده میکنم.
هوش مصنوعی: من با عشق و محبت صاحب خانه میشوم، حتی اگر لازم باشد با الاغ و شتر و قاطر زندگی کنم.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی و خوشی در زندگی وجود داشته باشد، من هم در همین دنیا به کار خود مشغولم.
هوش مصنوعی: من برای خودم تلاش میکنم و به موفقیتهای بالایی دست مییابم.
هوش مصنوعی: من هیچگاه به کسی قسمتی از نعمت خود را نخواهم سپرد و تنها به شیرینی زحمت خودم اکتفا میکنم.
هوش مصنوعی: من در ادارات کار نمیکنم و از نوکری برای دیگران نیز دوری میکنم.
هوش مصنوعی: من حاضر هستم که خدمتکار گاو و گوسفند شوم، زیرا از این کار احساس افتخار و سربلندی میکنم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کار کشت به درستی پیش برود، من به خدمت خویش و آقای خود ادامه میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.