گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در عذر لاغری معشوق و توصیف لاغری و مدح امیر محمد بن محمود گوید

 

سائلان را زتو سیم آید و زائر را زر

دوستان را ز تو تخت آید و دشمن را دار

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست

 

کس فرستادم و گفتم که بدینگونه مرو

که بدین گونه رسد چشم ترا جان پدر

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست

 

باز گردید و بیامد به من اندر نگرید

گفت فرمان خداوند مرا چیست دگر

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست

 

بروم یا نروم عید کنم یا نکنم

کیش بر بندم یا باز کنم پیش کمر

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست

 

گفتم ای ماه دل افروز کمر نیز مبند

که کمر بستن تو کرد مرا خسته جگر

فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست

 

چه کمر بندی کز جای کمر نیست نشان

چه سخن گویی کز جای سخن نیست اثر

فرخی سیستانی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

عید شاداب درختیست که تا سال دگر

از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر

بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ

بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر

زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار

[...]

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

طرب افزای بهار آمد و نوروز رسید

باز باید شد بر راه طرب پیش بهار

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

مطرب از رامش چون زهره نباید پرداخت

ساقی از گردش چون چشم نشاید بی کار

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

شب و روز از می و شادی و سماع دلبر

نبود خوب تهی دست و دل و گوش و کنار

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

خاصه نوروز مرا گفت که اندر سفرست

این پیام از من در مجلس صاحب بگزار

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

که بهار آمد و از بهر عروسان چمن

با خود آورد بسی مرسله و تاج و سوار

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

همچو ملک از سر کلک تو جهان از پی او

هر زمان بینی آراسته تر کرده شعار

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

گاه در جلوه بگردند عروسان چمن

گاه در پرده بخندند بتان گلزار

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

دامن برقع هر لاله براندازد باد

گوشۀ هودج هر غنچه فرو گیرد خار

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

افسر خویش مکلل کند اکنون گلبن

کمر خویش مرصع کند اکنون کهسار

ازرقی هروی
 

ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

لاله را قیمت و مقدار نباشد پس ازین

که ز بس لاله ستان بر شد از وی مقدار

ازرقی هروی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۴
sunny dark_mode