گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳

 

بر سر کوی تو اندیشه ی جان نتوان کرد

پیش لعلت صفت زاده ی کان نتوان کرد

مهر رخسار تو در دل نتوان داشت نهان

که بگل چشمه ی خورشید نهان نتوان کرد

از میانت سر موئی ز کمر پرسیدم

[...]

۹ بیت
خواجوی کرمانی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

عشق پیدا شد و این راز نهان نتوان کرد

چون عیان است دگر هیچ بیان نتوان کرد

می‌رود دلبرم از پیش و روان در پی او

چه بود جان گرامی که روان نتوان کرد

از لطافت به رخش از نظر ماست نشان

[...]

۷ بیت
ناصر بخارایی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۹

 

درد دل را ز تو ای دوست نهان نتوان کرد

جان شیرین منی صبر ز جان نتوان کرد

مشکل اینست که از جور فراقت صنما

خون رود در جگر و هیچ فغان نتوان کرد

این چنین عهد شکستن که تو را عادت و خوست

[...]

۷ بیت
جهان ملک خاتون
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

ترک عشق رخ زیبا پسران نتوان کرد

جز حدیث لب شکر دهنان نتوان کرد

نقد این عمر گرانمایه که جان جوهر اوست

غیر صرف قدم سیم‌بران نتوان کرد

تا چو موئی نشود در غم آن موی میان

[...]

۵ بیت
کوهی