گنجور

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۶ - لا اله الا الله

 

لا مقام ضربهای پی به پی

این غو رعد است نی آواز نی

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۲ - حرفی چند با امت عربیه

 

عقل و دل را مستی از یک جام می

اختلاط ذکر و فکر روم و ری

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۸۵ - مزاح با وثوق الدوله

 

ای وثوق الدوله آمد فصل دی

فصل دی آمد وثوق الدوله ای

بند بندم این گواهی می دهد

یک شکر لب چون تو در آفاق نی

بسکه آب هندوانه می خوری

[...]

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - حرکت جوهری

 

گفت صوفی تن بود زندان جان

چون قفس کانجا نشانی بلبلی

گفتمش در اشتباهی ای رفیق

کی شود تن در بر جان حایلی‌؟

جسم‌، اضدادیست درهم بیخته

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » ناصر الملک

 

ناصرالملک آن برید زشت‌پی

از فرنگ آمد شتابان سوی ری

شورها انگیخت در آغاز کار

با نواهای مخالف همچو نی

اکثریت گشت گردش چرخ زن

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » رهنمون‌

 

بود با اهریمنان دانش‌فزون

پختن و معماری و رمی و فسون

خط و رسم وپوشش و بافندگی

پای کوبی‌، می کشی‌، خوانندگی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » رهنمون‌

 

کرده بر هردوره پیری مهتری

جسته خواهر با برادر همسری

هر پسر کاو مهتر ابنا بُدی

جانشین و وارث بابا شدی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » جنگ دیو و آدمی‌زاد

 

نور مردی از جبینش تافته

قلب‌ها از نعره‌اش بشکافته

سرفراز از مردی و آزادگی

دلکش و رعنا به عین سادگی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » پیام بانو به تهمورث

 

شه چو دید آن دوتن آراسته

جامه بر تن کرده‌، رخ پیراسته

چون‌ دو کودک‌ ساخته‌ بی‌موی‌ روی

موزه بر پا کرده و تابیده موی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » گفتن حدیث عشق پریزاد

 

از پری بانو، رسولی ارجمند

زی تو آید، ای شهنشاه بلند

دیو زادی‌، گربزی‌، خودکامه‌ای

هدیه‌ها آرد برت با نامه‌ای

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » گفتن حدیث عشق پریزاد

 

اهرمن آورد بحث و ذوق و حال

خط و شعر و منطق و علم‌الجمال

علم کسب ثروت و فرماندهی

شد به علم عشق‌بازی منتهی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » پاسخ شاه به پیام پری‌بانو

 

پادشه فرمود تا خوان آورند

گوشت بریان‌، پیش مهمان آورند

زان سپس فرمود میشارا که گوی

کاین‌ سخن‌ها را نباشد رنگ‌ و روی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » جنگ تهمورث با دیوها » شگفتی تهمورث از دیدن کنیزان

 

رفت نزدیک کنیزان چگل

آن فرشته طلعتان دیو دل

چون گل‌سوری‌لطیف و تازه‌روی

چون‌سمن‌پاک و چو نسرین مشکبوی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » مذمت مگس (ذوبحرین) » ای مگس!

 

ریسته از پرخوری و کرده قی

کرده قی از بهر چه‌، ناخورده می

ملک‌الشعرا بهار
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۶۹ - رفوی وقت

 

پارهٔ جان در رگ و بند است و پی

سوزنش کی چاره خواهد کرد، کی

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای

 

هر امیری را، روان میشد ز پی

تا مگر پیراهنی، بخشد به وی

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۷ - گل پژمرده

 

ما از آن معنیش چیدیم، ای فتی

که نچیند کس، گل پژمرده را

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۶ - نا آزموده

 

من همی گفتم بده، او گفت نی

او همی رفت و منش رفتم ز پی

پروین اعتصامی
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
sunny dark_mode