گنجور

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره

 

مفتی و قاضی وعامی گمرهند

همچو مردار اوفتاده در چه‌اند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۷ - فی التعصب

 

ای تعصب بند بندت کرده بند

چند گوئی چند از هفتاد و اند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

گر بگریم گوئیم از گریه چند

ور بخندم گوئیم بگری مخند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۴ - الحكایة ‌و التمثیل

 

خویشتن را رسته دید اول ز بند

لاجرم بر شد برین دود بلند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

دل درو بیهوده چندینی مبند

وز کفی دو آب چندینی مخند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش هفتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

تا مربع گردد این قصر بلند

این زمانت رخت میباید فکند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش یازدهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

دل درین بیغولهٔ دیوان مبند

زار بگری و چو بیکاران مخند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش یازدهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

رفت آن دیوانه بر بام بلند

ژندهٔ را در سر چوبی فکند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

زان همه دشت و زمین پست وبلند

چار گز خاک لحد بودش پسند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش نوزدهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة عشره

 

سالک آمد پیش پیر دلپسند

داد شرح حالش از جان نژند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

ملهمم گفت این سخنهای بلند

نیست اندر خورد مشتی مستمند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و دوم » بخش ۱۱ - الحكایة ‌و التمثیل

 

آن یکی گفتش که مگری ای نژند

کان خداوندی که این سقف بلند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

بیوه هر روزی برافکندی سپند

در تعجب ماندی شاه بلند

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۴۱
sunny dark_mode