رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۳
بهترین یاران و نزدیکان همه
نزد او دارم همیشه اندمه
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۴
پس بیو بارید ایشان را همه
نی شبان را میش زنده، نی رمه
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶ - حدیثی منقول از شیخ نجم الدین کبری خوارزمی
چون شنیدند از محمد زمزمه
گوئیا افتاد در جان دمدمه
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۹ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «ان لحوم بنی فاطمة محرمة علی السباع»
آنکه باشد او ز نسل فاطمه
باشدش در خیر و خوبی خاتمه
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۲ - ترغیب نمودن طالبان براه حق و بیان مستی و شور کردن، وظهور ولایت ولی را در هر نشأه بازنمودن، و شرح حال خود بر آن افزودن
گاه گویا گاه بینا در همه
گاه بوده چون شبان اندر رمه
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۶ - فی فضیلة حسین رضی الله عنه
کی کنند این کافران با این همه
کو محمد کو علی کو فاطمه
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۹ - الحكایة و التمثیل
دست بگشاد و ببخشید آن همه
هیچ نگذاشت از برای فاطمه
عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
نه لباسی بودش و نه طعمهٔ
کس ندادش لقمهٔ بی لطمهٔ
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم » بخش ۱۴ - الحكایة و التمثیل
گفت آن کیست چندینی رمه
مرد گفت آن عمیدست این همه
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۱ - المقالة الثانیة و الثلثون
تو چه دانستی که با چندین رمه
آن همه حاصل کنی با این همه
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
چون نترسند از کسی خلقان همه
کو چو گرگان را دهد سر در رمه
عطار » وصلت نامه » بخش ۶ - حکایت الوصال فی شرح البلال
خود یکی آمد یکی میبین همه
عقل احول گشته اندر دمدمه
عطار » اشترنامه » بخش ۸ - جدا شدن آدم و حوا از یكدیگر
از برای تو ببخشیدم همه
تو شبان خلق و عالم چون رمه
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
چون تو عکس آئینه بینی همه
کی ترا پیدا شود این زمزمه
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
بگذر و بگذار وبگذر از همه
چند خواهی بود عین دمدمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۱ - تولیدن شیر از دیر آمدن خرگوش
زین سپس من نشنوم آن دمدمه
بانگ دیوانست و غولان آن همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۳ - حقیر و بیخصم دیدن دیدههای حس صالح و ناقهٔ صالح علیهالسلام را چون خواهد کی حق لشکری را هلاک کند در نظر ایشان حقیر نماید خصمان را و اندک اگرچه غالب باشد آن خصم و یقللکم فی اعینهم لیقضی الله امرا کان مفعولا
شد سیه روز سیم روی همه
حکم صالح راست شد بی ملحمه