×
عطار » اشترنامه » بخش ۶ - در علو مرتبه انسان
چون نه جان ماند ونه دل جانان شوی
هم ز پیدائی خود پنهان شوی
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
ترک شاهی گیر تا سلطان شوی
ورنه گرد چرخ سرگردان شوی
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
چون بدانی راز تو جانان شوی
آنگه این دانی که کلی جان شوی
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵۲
تن فداکن تا همه تن جان شوی
جان رها کن تا همه جانان شوی
گرد این و آن چه می گردی مدام
این و آن را مان که این و آن شوی
ترک کرمان کن به مصر جان خرام
[...]
شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۹ - فی ذم المتمکنین فی المناصب الدنیویة للحظوظ الواهیة الدنیة
« ترک دنیا گیر تا سلطان شوی
ورنه گر چرخی تو، سرگردان شوی
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۳ - حکایت خلیفه با طاوس یمانی
طعمه ی کرمان تن نازان شوی
هم وقود نار دوزخیان شوی
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۹ - بندگی خدا سبب زندگی حقیقی است
بنده او شو که جاویدان شوی
شو گدای او که تا سلطان شوی
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۳۸
چون صفایی واله و حیران شوی
آس مان همواره سرگردان شوی
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲۷ - در ترک علایق جسمانی
بگذر از تن تا سراپا جان شوی
بلکه از جان هم که تا جانان شوی
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۷ - در شهادت حربن یزید ریاحی
به که حال از کفر زی ایمان شوی
اهرمن بنهی سوی یزدان شوی
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - سلام به هند بزرگ
«بار دیگر از ملک پران شوی
آنچه اندر وهم ناید آن شوی»
۱
۲