خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰
ای ز چشمت رفته خواب از چشم خواب
واب رویت برده آب از روی آب
از شکنج زلف و مهر طلعتت
تاب بر خورشید و در خورشید تاب
بینی ار بینی در آب و آینه
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۷
این چنین صورت گر از آب و گلست
چون بمعنی بنگری جان و دلست
نرگسش خونخواره ئی بس دلرباست
سنبلش شوریده ئی بس پردلست
هندوی زلفش سیه کاری قویست
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱
خیمه ی نوروز بر صحرا زدند
چار طاق لعل بر خضرا زدند
لاله را بنگر که گوئی عرشیان
کرسی از یاقوت بر مینا زدند
کارداران بهار از زرد گل
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹
من کیم زاری نزار افتاده ئی
پر غمی بیغمگسار افتاده ئی
دردمندی رنج ضایع کرده ئی
مستمندی سوگوار افتاده ئی
مبتلائی در بلا فرسوده ئی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۰
گِرد ماه از مشک چنبر کرده ئی
ماه را از مشک زیور کرده ئی
شام شبگون قمر فرسای را
سایبان مهر انور کرده ئی
در شبستان عبیر افشان زلف
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۵
چون نئی سرگشتهٔ چوگان چو گوی
رو بترک گوی سرگردان بگوی
گوی چون با زخم چوگانش سریست
بوک چوگان سر فرود آرد بگوی
تشنگان را بر کنار جو ببین
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۶ - فی طلب الثوب
ای ز ما مستغنی و امثال ما
بر شما احوال ما پوشیده نیست
ماجرای بنده اصغا کن از انک
بر شما این ماجرا پوشیده نیست
بر تنم پوشیدنی اینست و بس
[...]