گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۱ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگاشته

 

ای بهار دوستی را بوستان ها آب و رنگ

وی درخت راستی را شاخساران برگ و بار

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۹ - به دوستی نوشته شد

 

شب روی گر هست ماه است آن هم در آسمان

سرکشی گر هست سرو است آن هم اندر جویبار

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۱ - به علی حاجی حسین جهت ساختن باغی به بیابانک نگاشته

 

ساخت یغما را علی حاجی حسین باغی چه باغ

هشت بستان را گزین هر هفت و فرآذین و زین

آمد ایجادش به دستور عجم در عهد ترک

بر به تاریخ عرب باغ علی حاجی حسین

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۹

 

بر پرند ساده مشک سوده خرمن کرده ای

زیب را پیرایه بر نسرین ز سوسن کرده ای

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۱۹ - به میرزا مهدی طهرانی وزیر اسدالله میرزا نگاشته

 

غالب آنان را که مردم تر ستائی در قیاس

چون به دقت بنگری ز نقحبه تر ز نقحبه اند

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۶ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم

گرز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

 

سعدیا گفتار شیرین پیش آن کام و دهان

در به دریا می فرستی زر به معدن می بری

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

 

باغ را بسیار ره دور است و گلچین سست پای

سیب را بسیار رو سرخ است و کودک بوالهوس

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۵ - از قول مادر جلال الدین میرزا به فخرالدوله نگاشته

 

آه آتش زای من با باد استغنای او

چون چراغ بیوه زن در رهگذار صرصر است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

آدمی در عالم خاکی نمی آید بدست

عالمی از نو بباید ساخت وز نو آدمی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۱ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست

چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۸ - از قول اندرون به میرزا عبدالوهاب نگاشته

 

میل من سوی وصال و قصد تو سوی فراق

ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته

 

خود ز رنگ آمیزی این لاجوردی بارگاه

زرد شاخی پای تا سر دیده از پژمان گیاه

در ره باران سفید آذر به خرمن آب خواه

گلبن آئین سرخ رو سرسبز از خاک سیاه

تارک گردن کشی افراخت بر چرخ کبود

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۴۶

 

این نگارش خود بنا میزد که پر دخت ارنرست

دست صاحب بازوی صابی ترا در آستین

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۷

 

بر پرند ساده مشک سوده خرمن کرده‌ای

زیب را پیرایه بر نسرین ز سوسن کرده‌ای

یغمای جندقی
 
 
۱
۳
۴
۵
sunny dark_mode