گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » در آفرین شاه سلیمان صفوی

 

بگذراند گر به خاطر، آب تیغش را پلنگ

اره خواهد گشت تیغ کوه، چون پشت نهنگ

از خروش سیل آمد آمدش، در روز جنگ

بر گریز دشمن او، عالم هستی است تنگ

واعظ قزوینی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۴۶ - جامه باف

 

جامه باف امرد که باشد دلربای شوخ و شنگ

خانه من آمد و شد در بر من جامه تنگ

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۷۳ - پیک

 

آن نگار پیک باشد دلربای شوخ و شنگ

خانه خود بردم و با او نمودم ضرب رنگ

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۱۶۵ - خراسبان

 

دلبر خراسبان گفتا که وقتم هست تنگ

مزد کار از من گرفت و ماند دستش زیر سنگ

دلبر خراسبان باشد نگار تیز چنگ

در دکانش دوش رفتم ماند دستش زیر سنگ

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۲۰۴ - ماهی گیر

 

شوخ ماهی گیر باشد دلربای شوخ و شنگ

خانه من آمد و افتاد در کام نهنگ

سیدای نسفی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۳

 

در نظرها معنی‌ام‌ گل می‌کند غیرت به چنگ

خامه‌ام دارد مداد از محضر داغ پلنگ

ساز آفاق از نواهای شکست دل پر است

در صدای‌ کوه یک میناست لبریز ترنگ

بی‌نقابی اینقدرها برنمی‌دارد جمال

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰۷

 

نام شاهان کز نگین گل کرده کر و فر به چنگ

عبرتی بیرون چکیده‌ست از فشار چشم تنگ

صدر استغنای یار آمادهٔ تعظیم ماست

یک قدم‌ گر بگذرپم از چوب دربانان ننگ

دهر بی‌باک‌ست اما قابل بیداد کیست

[...]

بیدل دهلوی
 

هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » مقطعات » قطعه شمارهٔ ۱

 

خار بدرودن به مژگان خاره فرسودن به دست

سنگ خاییدن به دندان کوه ببریدن به چنگ

لعب با دنبال عقرب بوسه بر دندان مار

پنجه با چنگال ضیغم غوص در کام نهنگ

از سر پستان شیر شرزه دوشیدن حلیب

[...]

هاتف اصفهانی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۰

 

عافیت را جامه گر بردوش ما افتاده تنگ

اهل دل را از لباس پاره نبود عار و ننگ

خرقهٔ پر پنبهٔ ما عالمی را داغ کرد

می گذارد پنبه هر شب ماه بر دوش پلنگ

[کشتی] را چون قضا خواهد شکستن حاضر است

[...]

سعیدا
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۴۴

 

شیشه آمد ساقی بزم شهادت را به سنگ

مست رنگ شیشه و جامت به چنگ

یغمای جندقی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۰۹ - در تیر زدن شاه مبرور بر پلنگ

 

شد زمین سیم گون از تیر خسرو لعل رنگ

در کجا در کوهساران از چه از خون پلنگ

در بهاران نی عجب گر لاله می روید زخاک

در زمستان تیر خسرو لاله رویاند زسنگ

یک تنه شه می کند صید پلنگان جفت جفت

[...]

محیط قمی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۶ - در مدح قاسم بن الحسن(ع)

 

شاهرا از ناله قاسم پرید از چهره رنگ

راه را بر قاتل قاسم به میدان بست تنگ

شد به روی نعش نوداماد وی مغلوبه جنگ

شیشه امید قاسم عاقبت آمد به سنگ

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۹ - در مدح حضرت امیرالمومنین(ع)

 

سروری کز سروری بخشیده بر اورنگ رنگ

کرد با ابطال با تیغ دو سر در جنگ جنگ

دهر را بر مشرکین کرده چو گور تنگ تنگ

توتیا از برش شمشیرش ز صد فرسنگ سنگ

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۵ - همچنین

 

کار را از بهر دنیا کرده بر خویش تنگ

می‌زنی بر شیشه قلب ضعیفان چند سنگ

می‌بری تا کی به خون مردمان از ظلم چنگ

هر که در بحر عمیق افتاده در کام نهنگ

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵ - ترجمه اشعار ایل بیگی مرحوم جانشین تیمور

 

ای دریغا کم غم دوران دلی دارم بتنگ

هر طرف سرباز بینم با قطار و با فشنگ

هر زمان در گوشم آید نعره توپ و تفنگ

کشور ایران بعینه گشت خواهد چون فرنگ

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵ - ترجمه اشعار ایل بیگی مرحوم جانشین تیمور

 

در بر مردم نمانده غیرت ناموس و ننگ

چون زنان پوشند مردان جامهای رنگ رنگ

امردان بینی تو چون دوشیزگان شوخ و شنگ

دیده مست از خواب غفلت سرگران از چرس و بنگ

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » شام ایران روز باد

 

یاد باد آن نوبهار رفته وان پژمرده باغ

وآن خزان‌تیز چنگ

وان همه محنت که بر بلبل رسید از جور زاغ

در ره ناموس و ننگ

وان ز خون نوجوانان برکران باغ و راغ

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار

 

چون سوی تبریز شد تا لشکر آساید ز جنگ

شاه عثمانی درآمد با گروهی تیزچنگ

شاه خود با لشکری اندک روان شد بی‌درنگ

رزم و کوشش را دلیرانه میان بربست تنگ

چون‌ فزون شد خصم‌،‌ شاه اندیشه کرد از نام و ننگ

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش دوم - از اتابکان فارس تا نادرشاه افشار

 

از پس تنبیه افغان نادر با فر و هنگ

بهر دفع روس و عثمانی میان بربست تنگ

شاه را در اصفهان بنهاد و خود شد سوی جنگ

کرد ایران را تهی از آن دوخصم تیزچنگ

پس به امر شاه شد سوی خراسان بی‌درنگ

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode