گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۱۳ - آیت کبرای حق

 

مرحبا! ای قاصد عیسی دم فرخ لقا!

از بر یار آمدی اهلا و سهلا مرحبا

پای تاسر محو و حیران، بودم از هجران تو

شادمانم ساختی نازم سرت را تا به پا

از تو بوی یار می آید مرا اندر مشام

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۶۷ - عاشق صادق

 

عاشق آن باشد که شرط عشق را آرد به جا

در فنای خویشتن معشوق را سازد رضا

عاشق آن باشد که گر برند بندش را زبند

در مقام جان فشانی نی نعم گوید نه لا

عاشق آن باشد که نبود در غم اهل و عیال

[...]

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۸ - در مدح حضرت موسی بن جعفر(ع)

 

در عبادت خامه «عبدی اطعنی» سالها

با خدای لامکن در کنج زندان آشنا

بسته همچو شیر در زنجیر تسلیم و رضا

هشت سال آن یوسف مصر شهادت مبتلا

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۴ - در مدح ماه بنی‌هاشم حضرت عباس(ع)

 

تو نهادی بر سر زانو سر من از وفا

تا که بر دامن نهد راس تو ای بی‌اقربا

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۰ - در استغاثه به حضرت امام زمان ارواح العالمین له الفداء

 

آنچه فرمود اهل عصمت جمله از راه صفا

در علامات ظهور نور ختم اوصیا

آشکارا گشت یک یک از خفا اندر ملا

ای جناب صاحب الامر از برای التجا

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۰ - در استغاثه به حضرت امام زمان ارواح العالمین له الفداء

 

ای بنای موسوی را بانی از حکم خدا

در تزلزل بین ز زلزال فتن ارض و سما

بیم ویرانی است در ارکان ملک ماسوی

دهر را تجدید کن ای شبل شاه لافتی

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۰ - در استغاثه به حضرت امام زمان ارواح العالمین له الفداء

 

ای شهنشاه بلند افسر به حق مجتبی

حرمت خون حسین وجد تو زین العبا

حق جاه باقر و صادق به موسی و رضا

بر تقی و بر نقی و عسکری مقتدا

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۳ - مصیبت حضرت امیرالمومنین(ع)

 

سبط اکبر مجتبی گفت ای سوار مه‌لقا

کرده باب ما وصیت پیشوای ماسوا

غیرخضر و جبرئیل اندر حصول مدعا

نیست لایق به دفن مظهر ذات خدا

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۳ - مصیبت حضرت امیرالمومنین(ع)

 

پیکر تو کرده اندر تخته تابوت جا

حود سواره می‌رسی از راه اژ راه وفا

در تبسم گشت و گفت آن معدن سر خدا

نیست هنگام تعجب چون بود در هر کجا

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۳ - مصیبت حضرت امیرالمومنین(ع)

 

ای کمال لطف یزدان معنی کنز خفا

کوکب برج ولایت آفتاب انما

ماه افلاک فتوت قبله اهل وفا

نامدی بهر چه در بالین شاه کربلا

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۴ - در مدح صدیقه طاهره سلام الله علیها

 

دره الناج کرامت گوهر بحر حیا

فخر خیرات حسان نوظهور کبریا

همسر مولی الموالی دخت ختم انبیا

آن که داد از بدو عالم انتظار ماسوا

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)

 

یک طرف روسی گشاید دست تخریب از جفا

بر رواق و گنبد پرنورشاه دین رضا

یک طرف بانی کند قانون شرع مصطفی

از ره شیطان پرستی برخلاف مدعا

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۸ - در شکایت زمانه و استغاثه به امام عصر(عج)

 

«اعن الله جزاک فی المصائب والبلا»

خاصه از جدت حسین و واقعات کربلا

کی فراموشت شود زان خسرو و بی‌اقربا

روز و شب پیوسته داری منبر ماتم بپا

صامت بروجردی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

آستانش قبله ی دل، اهل دل را رهنما

خاندانش کعبه ی جان، آل آدم را پنا

خانقایش کهف عالم مرتجا و ملتجا

خاک پای اوست در چشم وفایی توتیا

وفایی مهابادی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در حماسه و نکوهش زمامداران ایران هنگام توپ بستن سپاهیان تزاری روس به بارگاه امام هشتم فرماید

 

تا به دارالملک عزلت گشته ام فرمانروا

تاج فقرم ساخت بر تخت قناعت پادشا

آستین افشاندم از گرد علایق آشکار

تا زدم مردانه بر ملک دو عالم پشت پا

شد دلم آیینه ای اسکندری زاندم که ساخت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲ - در نکوهش خطیبان بی زبان آغاز مشروطیت فرماید:«بوالعنبس »

 

بود «بوالعنبس » خطیب فحل و شیخ نامور

بر خلایق پیشوا بر مسلمین فرمان روا

روزی اندر مسجد طائف به استدعای خلق

بر فراز منبر تحقیق حکمت کرد جا

نطق ناکرده کمیت فکرتش همچون شتر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - نقل از روزنامه ادب سال سوم شمارهٔ سوم صفحه بیست و چهارم

 

ملک تجرید است بنگاهم که از روز ازل

عزلت آنجا پیشکار است و قناعت پیشوا

ناگوارستم مزعفر بر سر خوان کسان

زانکه اندر خوان خود آماده دارم سرکبا

راست گفتارم برین معنی نسب دارم دلیل

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹

 

کاشکی بودی مرا طبعی چو قلزم در خروش

کاشکی بودی مرا فکری چو مینو با صفا

خامه ای از ارض طولش تا محیط آسمان

نامه ای از قطب عرضش تا به خط استوا

تا ستودم ذات پاکت را همی در خورد قدر

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۸

 

عش حساما ماضیا فی الدین سیفا قاضیا

فی الوری یا حجة الاسلام یا عبدالنبی

ادیب الممالک
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴

 

ای ز رخسار تو گل شرمنده در گلزارها

وز خرامت آب را زنجیر حیرانی به پا!

دم به دم سوی تو قلاب محبت می‌کشد

جز دلیل عشق نبود کس به سویت رهنما

نیست غیر از مد آه خود عصای دگرم

[...]

طغرل احراری
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode