نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
داغ تو برتر از جبین منست
شکر تو بیش از آفرین منست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۴ - اندرز گرفتن بهرام از شبان
این که دستور تیزبین منست
در حفاظ گله امین منست
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰
گم شدن در گم شدن دین منست
نیستی در هست آیین منست
تا پیاده میروم در کوی دوست
سبز خنگ چرخ در زین منست
چون به یک دم صد جهان واپس کنم
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳ - تتبع خواجه
تا گدایی در میکده آیین منست
رخنهها از مژه مغبچه در دین منست
زان دم از یاری می میزنم ای شیخ که او
همدم فیضرسان دل غمگین منست
تا که در دیر شدم جرعه کش پیر مغان
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴ - ایضا له
کافر عشقم و سودای بتان دین منست
خاک بتخانه شدن شیوه و آیین منست
اثر نعل سم رخش تو و پای سگت
در شب تیره هجران مه و پروین منست
چون ز میخانه برون آیم و هشیار شوم
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۶
بیمارم و هر کس که ببالین منست
گر گفت دعای عمر در کین منست
من عمر چه میکنم که دورم زبرت
دور از تو دعای عمر نفرین منست
اهلی شیرازی » ساقینامهٔ رباعی » شمارهٔ ۳۲
ساقی می کهنه یار دیرین منست
بی دختر رز عیش نه آیین منست
گو حوریم مده که دل میطلبد « کذا »
همشیره رز که جان شیرین منست
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰
عشق ورزی مذهب ودین منست
می پرستی رسم و آیین منست
واقف سر نهان کنت کنز
این دل دانای حق بین منست
عاشقی کز قید کفر و دین برست
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳
امروز نه خدمت بتان دین منست
این راه و روش مذهب دیرین منست
من عاشق و عشق و رندی و بادهکشی
دین من و کیش من و آئین منست
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱
کار من مهر تو و پیشه تو کین منست
کین من رسم تو و مهر تو آئین منست
تا مرا هست وفا پیشه، ترا هست جفا
تا ترا هست جفا کیش، وفا دین منست
شادی من غم و اندوه دل خرم تست
[...]