نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۸ - تعلیم خضر در گفتن داستان
گهر جُست نتوان به آسودگی
بوَد نقره محتاج پالودگی
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع
گراینده بومش به آسودگی
فرو شسته خاکش ز آلودگی
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۵ - جنگ هفتم اسکندر با روسیان
کمر بسته جانت به آسودگی
قبای تنت دور از آلودگی
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۵ - گذار کردن اسکندر دیگر باره به هندوستان
ندانم درین راه کمبودگی
هلاکم دواند به آسودگی
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۹ - سوگند نامه اسکندر به سوی مادر
به رنجی که خسبد بر آسودگی
به عشقی که پاکست از آلودگی
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۸ - مقالت پنجم در وصف پیری
نیست درین پاکی و آلودگی
خوشتر از آسودگی، آسودگی
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » فی التوحید باری تعالی جل و علا
جانم آلودست از بیهودگی
من ندارم طاقت آلودگی
عطار » منطقالطیر » بیان وادی فقر » گفتار عاشقی که از بیم قیامت میگریست
همچنین میرو بدین آسودگی
تا رسی در عالم گم بودگی
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۰
ماییم شسته زآب می دست از همه آلودگی
سوده سری در پای خم وز درد سر آسودگی
وقتی به عشق نیکوان بودم ز بودخویش گم
و اکنون به خود درمانده ام خوش وقت آن گم بودگی
تا سر به بالینم ز تو بر بستر بی بستری
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۷۳ - وصیت کردن پادشاه سلامان را
چون سگ مسلخ همه آلودگی
خوی او ز آلودگی آسودگی
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۴ - مقاله دوم در بیان آفرینش آدم که آیینه ذات و مظهر جمعیت اسماء و صفات آفریننده است سبحانه و تعالی
دامن جان درکش از آلودگی
نیست در آلودگی آسودگی
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۲ - مناجات در اظهار افتادگی عجز و پیری و به پایمردی عنایت استدعای دستگیری
کشم سر به جلباب گم بودگی
ز گم بودگی یابم آسودگی
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۵
بر روی یار اغیار را چشمی به آن آلودگی
غلطان به خاک احباب را اشگی به آن پالودگی
مجنون چو افشاند آستین بر وصل تا روز جزا
دامان لیلی پاک ماند از تهمت آلودگی
نازش برای عشوه ای صد لابه میفرمایدم
[...]
وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲
چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی
غم بر نتابد بیش ازین باید تن فرمودگی
نی نالهای نزدیک لب نی گریهای در دل گره
یارب نصیب من مکن اینست اگر آسودگی
گفتی به عشق دیگری آلودهای تهمت مکن
[...]
شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۱۰ - فی أن البلایا و المحن فی هذا الطریق، وان کانت عسیرة، لکنها علی المحب یسیرة بل هی الراحة العظمی والنعمة الکبری
کی بود در راه عشق آسودگی؟
سر به سر درد است و خون آلودگی
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲
شستم ز میدر پای خم، دامن ز هر آلودگی
دامن نشوید کس چرا، زابی بدین پالودگی
میگفت واعظ با کسان، دارد می و شاهد زیان
از هیچکس نشنیدهام حرفی بدین بیهودگی
روزی که تن فرسایدم در خاک و جان آسایدم
[...]