گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۰

 

زمین زو سراسر پرآشوب بود

پر از خنجر و غارت و چوب بود

فردوسی
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب

 

پور بوسفیان پس از وی خوب بود

در امیری چون از او منسوب بود

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۱ - المقالة التاسعة و العشرون

 

زانکه او را بندگی مطلوب بود

لاجرم در بندگی محبوب بود

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

پادشاهی را غلامی خوب بود

گوئیا نوباوهٔ یعقوب بود

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

لحن داوودی چنان محبوب بود

لیک بر محروم بانگ چوب بود

مولانا
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۹ - در بیان آنکه مخلوقات سه نوع‌اند یکی فرشته و یکی حیوان و یکی آدمی. بر فرشته قلم نیست زیرا غیر طاعت وذکر کاری دیگر از او نمیآید. همچون ماهی که زنده از آب است، او نیز بدان زنده است. پس در طاعت وذکر او راثوابی نباشد، زیرا غذای خود میخورد و کار خود میکند و بر حیوان نیز هم قلم نیست زیرا بخواب و خور و غفلت زنده است و بجهت آنش آفریده‌اند قابلیت کاردیگر ندارد. در حیوانی و غفلت خوش است و فارغ و ایمن او را نه بهشت است و نه دوزخ. اما آدمی که نیمش فرشته است و نیمش حیوان صفت فرشتگیش طاعت میخواهد و صفت حیوانیش غفلت و خواب و خور این هر دو صفت دایم در جنگ‌اند، فرشتگیش بالا میکشد و حیوانیش زیر پس قلم بر وی است و معاقب اوست. که چرا میل بشغلی که بهتر است نمیکند، چون قابلیت و استعداد آن دارد که کار نیک کند بدرا چرا اختیار کرد. پس جزاش دوزخ باشد و چون جهد نماید و با نفس حیوانی محاربه کند صفت ملکی را در خود زیادت گرداند و بر کافر نفس غالب آید. مقامش بهشت شود و درجۀ او از فرشتگان بالاتر باشد، زیرا با وجود چندین موانع جهدها کرد و جهاد نمود و رنج بر خود نهاد و بخلاف طبع خود کارها کرد و طاعت را گزید پس مقامش بالای ملائکه باشد چنانکه مصطفی علیه السلام میفرماید که ان اللّه خلق الملائکة و رکب فیهم العقل و خلق البهائم و رکب فیها الشهوة و خلق بنی آدم و رکب فیهم العقل و الشهوة فمن غلب عقله علی شهوته فهو اعلی من الملائکة و غلبت شهوته علی عقله فهو ادنی من البهائم.

 

جلوۀ خوب هم بخوب بود

زانکه او خوب را طلوب بود

سلطان ولد
 

سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۰ - شب

 

رخ عشقشان گرچه بس خوب بود

از آرایش هجر محجوب بود

سلمان ساوجی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۶

 

طالب که دلش در پی مطلوب بود

او را قدم و کرم ز محبوب بود

گر دوست کرم کند قدم شاید زد

آری قدم و کرم بهم خوب بود

اهلی شیرازی
 

وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود

هر چه گفتی خوب گفتی هر چه کردی خوب بود

من چرا در عشق اندیشم ز سنگ طعن غیر

آنکه مجنون بود اینش در جهان سرکوب بود

چند گویی قصهٔ ایوب و صبر او بس است

[...]

وحشی بافقی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

آتشی کز هجر یوسف در دل یعقوب بود

در دل خونین من دوش از غم محبوب بود

همچو نوح از اشک چشمم کردطوفانی به پا

بر دل من آفرین کز صبر چون ایوب بود

بهر موسی جلوه گر نوری که شددرکوه طور

[...]

بلند اقبال
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۸۰- جذبه

 

وقت مردن هر چه کت محبوب بود

چون ببینی فاسد و معیوب بود

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۵- سوره مائده » ۱۵- آیه ۶۷

 

بوی پیراهن هم ار محبوب بود

نی بر اخوان بلکه بر یعقوب بود

صفی علیشاه
 

عمان سامانی » معراج نامه » بخش ۲ - معراج رسول اکرم(ص)

 

هر شب آن طالب در مطلوب بود

آن حبیب اندر بر محبوب بود

عمان سامانی
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان)

 

سرمدا! شعری که گفتی خوب بود

صاف و بی‌تعقید و خوش‌اسلوب بود

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » مناظرهٔ ادبی (در جواب صادق سرمد از ادبای زمان)

 

احمدای«‌سیداشرف‌»‌خوب‌بود

احمدا گفتن ازو مطلوب بود

ملک‌الشعرا بهار