گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰

 

همه رنجهای تو بی‌بر شود

ز دیوان جهان پر ز لشکر شود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳

 

پسر گر به جاه از تو برتر شود

هم از رشک مهر تو لاغر شود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

ز نالندگی چون سبکتر شود

فدای تن شاه کشور شود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۹

 

یکی انک داماد قیصر شود

همان بر سر قیصر افسر شود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴

 

که چون این دو لشکر برابر شود

سر نیزه‌ها بر دو پیکر شود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۷

 

مگر با من او چون برادر شود

ازو رنج بر من سبکتر شود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۸

 

نباید که این رنج بی بر شود

به ناز و تن آسانی اندر شود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۲

 

گر او باز با تخت و افسر شود

همه رنج ما پاک بی‌بر شود

فردوسی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح یمین الدوله محمود غزنوی

 

باد نورزی همی در بوستان بتگر شود

تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود

باغ همچون کلبۀ بزّاز پر دیبا شود

باد همچون طلبۀ عطار پر عنبر شود

سونش سیم سپید از باغ بردارد همی

[...]

عنصری
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در تهنیت جشن سده و مدح وزیر گوید

 

گر نه آیین جهان از سر همی دیگر شود

چون شب تاری همی از روز روشن تر شود

روشنایی آسمان را باشد و امشب همی

روشنی بر آسمان از خاک تیره بر شود

روشنی بر آسمان زین آتش جشن سده ست

[...]

فرخی سیستانی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » مسمط

 

بهمن کنون زرگر شود برگ رزان چون زر شود

صحرا ز بیم اصفر شود چون چرخ در چادر شود

ناصرخسرو
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار و مدح خواجه طاهر

 

باد نوروزی همی در بوستان سامر شود

تا به سحرش دیدهٔ هر گلبنی ناظر شود

گل که شب ساهر شود پژمرده گردد بامداد

وین گل پژمرده چون ساهر شود زاهر شود

ابر هزمان پیش روی آسمان بندد نقاب

[...]

منوچهری
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۸ - سخن گفتن دستور کید، فرامرز را

 

کسی سرنهد در جهان سر شود

بلند آید و پایه برتر شود

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۸ - نامه نوشتن طورگ به افراسیاب

 

سپاه آید و کار بدتر شود

کزان دژ دگر پر ز لشکر شود

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح علاءالدوله سلطان مسعود

 

هر ساعتی ز عشق تو حالم دگر شود

وز دیدگان کنارم همچون شمر شود

از چشم خون فشانم نشگفت اگر مرا

از خون سر مژه چو سر نیشتر شود

راز من و تو اشگ دو چشم آشکار کرد

[...]

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴

 

آمد آن فصلی ‌کزو طبع جهان دیگر شود

هر زمین از صنعت او آسمان پیکر شود

باغ او مانند صورتخانهٔ مانی شود

باغ ازو مانند لعبت‌خانهٔ آزر شود

کوهسار از چادر سیماب‌گون آید برون

[...]

امیر معزی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۳۳ - دل باختن آتبین به فرارنگ

 

خرامان چو در کاخ دیگر شود

دو گیسوش تا پای همبر شود

ایرانشان
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۷

 

دور عالم جز به آخر نامدست از بهر آنک

هر زمان بر رادمردی سفله‌ای مهتر شود

آن نبینی آفتاب آنجا که خواهد شد فرو

سایهٔ جوهر فزون ز اندازهٔ جوهر شود

سنایی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵ - آری شود ولیک بخون جگر شود

 

ایخسروی که هر که کند بندگی تو

هم تاج بخش گردد و هم تاجور شود

هر دم ببندگی تو این خیمه کبود

چون خر گه ایستاده و بسته کمر شود

جان خرد ز خلق تو مشگ تبت برد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۲
۳
۹