اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را
به لشکر در از خیل تنها مباش
به خیمه درون هیچ یکتا مباش
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۵۸ - آمدن رستم به خدمت لهراسپ شاه گوید
همی باش زین درد آرام باش
همه روزه با باده و جام باش
عبدالقادر گیلانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹ - غافل از احوال مظلومان
در جهان امروز بیپروا مباش
فارغ از اندیشهٔ فردا مباش
کشتییی پیدا کن و بنشین در او
ایمن از غرقاب این دریا مباش
غافل از احوال مظلومان مشو
[...]
عطار » اشترنامه » بخش ۱۰ - آغاز كتاب اشترنامه
هر کجا آیی فرود آنجا مباش
این دویی بگذار و جز یکتا مباش
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۹
ای دل سودازده عاشق تنها مباش
با خود اگر میروی همره سودا مباش
همره سودا و تو شرط عظیم است نی
پس تو حجاب خودی پس تو در اصلا مباش
مقصد باقی طلب راه رو و دم مزن
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۵
من باده بخورم چکنم گو حرام باش
زاهد برو تو در پی ناموس و نام باش
خواهی که برخوری دو سه روزی ز عمر خویش
ترک صلاح گیر و خراب مدام باش
بگذار راه کعبه و بتخانه قبله ساز
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶۷
پیش میخواران سبک چون پنبه مینا مباش
از سبکساری چو کف سیلی خور دریا مباش
دختر زرکیست تا مردان زبون او شوند؟
بیش ازین مغلوب این معشوقه رسوا مباش
از محیط می برون آور گلیم خویش را
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۷۲
مست ناز من چنین مغرور و بی پروا مباش
پادشاه عالمی، در حکم استغنا مباش
حسن چون تنها شود، از چشم خود دارد خطر
در تماشاخانه آیینه هم تنها مباش
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۲
زردرو چون خوشه، بهر روزی فردا مباش
همچو گندم چین پیشانی ز سر تا پا مباش
پشت غیرت خم ز بار منت دونان مکن
گو بنای تن به امداد عصا برپا مباش!
دیده از عالم بپوش و، روی دلگیری مبین
[...]
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴
در سر کوی وفا با کوه کن هم گام باش
جان شیرین را به شیرین بخش و شیرین کام باش
گر زلیخا نیستی پیراهن یوسف مدر
ور نه در بازارها رسوای خاص و عام باش
یا به دور چشم او لاف نظر بازی مزن
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۲ - کاتبی ترشیزی
طالبِ این گلشن دنیا مباش
خارهیی اندر رهِ عُقبی مباش
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۴۵ - خطاب با زمین و کوهها
ترک خودکامی بگو بر کام باش
اختیاری نیستت آرام باش
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۸ - اندرز میر نجات نقشبند المعروف به بابای صحرائی که برای مسلمانان هندوستان رقم فرموده است
از خودی مگذر بقا انجام باش
قطرهای می باش و بحر آشام باش
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳۰ - لم یلد و لم یولد
فارغ از باب و ام و اعمام باش
همچو سلمان زادهٔ اسلام باش