سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۶ - در طبیبان نادان گوید
حکما جمله حدّ این امراض
این نهادند بر سواد و بیاض
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
چه جای نه عدد باشد نه اعراض
نه اجسام و نه اجزا و نه ابعاض
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب کردن با دل و دریافتن اسرار معانی فرماید
چو جائی نه عدد باشد نه اعراض
نه اجرام و نه انجام و نه ابعاض
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۷ - گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم به گوش رکابدار امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه کی کشتن علی بر دست تو خواهد بودن خبرت کردم
گر کند بر فعل خود او اعتراض
ز اعتراض خود برویاند ریاض
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸ - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را
کشتهای خرکرهام را در ریاض
که مبادت بسط هرگز ز انقباض
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۲ - بقیهٔ حکایت نابینا و مصحف
زین سبب نبود ولی را اعتراض
هرچه بستاند فرستد اعتیاض
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۳ - انکار کردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقی و پریدن ایشان و ناپیدا شدن در پردهٔ غیب و حیران شدن دقوقی کی در هوا رفتند یا در زمین
او فضولی بوده است از انقباض
کرد بر مختار مطلق اعتراض
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۵ - رفتن هر دو خصم نزد داود علیه السلام
تا نباشد در بلاشان اعتراض
نه ز امر و نهی حقشان انقباض
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۵ - رجوع کردن به حکایت آن شخص وام کرده و آمدن او به امید عنایت آن محتسب سوی تبریز
اسرحی یا ناقتی حول الریاض
ان تبریزا لنا نعم المفاض
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵١۵
رضی ملت و دین ایکه با افاضت تو
برسم طعنه توان گفت ابر را فیاض
توئیکه لازم ذاتی بود جواهر را
بعهد بخشش عامت زوال چون اعراض
ز همت تو که قانون جود اساس نهاد
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۱
کجا کنند به تیغ از تو عاشقان اعراض
ز شمع باری پروانه کی برد مقراض
بیا که بر تو کم عرض سوز و در نهان
که از طبیب نپوشند خستگان امراض
به لعل و در نکند نسبت آن لب و دندان
[...]
ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷
به وقت فصل بهار از چمن مکن اعراض
جهان ز لاله و گل بین به رنگ و بوی ریاض
میان حوضهٔ چشمم ز خون برست گیاه
چنانکه لالهٔ سیراب بر کنار حیاض
شمامه ی سر زلفت که شام رعناییست
[...]
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۳۹ - وله ایضا
ز جور مطبخیان کی ز نان کنم اعراض
که مهر نان نتواند برید، صد مقراض
دلم به گوشه مطبخ چنان گرفته است قرار
که فارغ است ز جنت درین زمان ریاض
چو یافتم ته نان، نانخورش طلب کردم
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۳
چو عرض توبه کند بر تو زاهد مرتاض
به قول پیر مغان واجب است ازو اعراض
تمام فیض بود باده خاصه از کف یار
مدام فیض رسان باد آن کف فیاض
ز جوهر می و کیفیتش وقوف نیافت
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۸ - در بیان معنی ان من العصمة ان لایقدر
علم فایض ز واهب فیاض
که مبراست فیضش از اعراض
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۱ - در بیان آنکه انصاف به عیب خود پرداختن است و نظر به عیب دیگران نه انداختن
می کنی از بیاض شعر اعراض
روز و شب شعر می بری به بیاض
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۲ - در بیان معنی اسم الرحمان و اسم الرحیم
نیست غیر از وجود عام مفاض
بر حقایق ز واهب فیاض
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۷ - اشارت به تقسیم جوع به اختیاری و اضطراری
می نماید رونده مرتاض
از مطاعم به قصد خویش اعراض
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۶ - در منقبت حضرت شاه اولیا علیهالسلام
وز سر ذوالفقار آن فیاض
رشتهٔ کفر را شده مقراض